P15
P15
+خوب من دخترم باید ناز بکشی
_خوب منم آدمم احساس دارم
+بیخیال شو ته راستش این خدمتکار ها رو بفرس برن بخدا اذیت میشم اینجان
_ب کیرم
+کیرت تو حلقت گاو درنده
رفتم اتاقم و درو محکم بستم
اره درسته من نه رو دوس ندارم اما قرار نی با احساساتش بازی کنم
بیا جوری رفتار کنم ک عاشقشم چ.. چون اینطوری خودمم هذفت نمیشم اگ نقش باز کنم دیگ اینقدر دعوا مرافه را نميندازیم مگه نَ؟
از اتاقم رفتم بیرون تو عمارت هیچکی نبود حتی خدمتکار هار فتم اتاق کار ته اونجا بود
+تق تق
_هوم
+میش بیام تو؟
_هوم
خیلی مظلوم رفتم داخل و نگاش کردم
_ها چیه؟
آروم آروم رفتم سمتش و دستمو گذاشتم روی میز و پرسیدم...
+چکار میکنی؟
_بتوچه
+ببین میخوام عین آدم باهات رفتار کنم
_دارم ب تعداد اصلحه ها رسیدگی میکنم
+اها ی سوال دارم
_بگو
+کی باید ازدواج کنیم
_مهم نی مهم اینه بعد ی ماه جدا میشیم نگران نباش
+ته خوب بگو کی ازدواج میکنیم؟
_30 مه.
+امروز چند مه؟
_28 مه
+اههه. ته؟
_هوم
+میشه بریم خرید عروسی؟
_حسش نی
+خیلی بیشعوری
داشتم میرفتم
_وایستا آماده شم
+ا.. اوکی
رفت ک لباس بپوشه
+ته
_ها
+بعد ازدواج نمیتونم برم دانشگاه
_نچ بعدش مافیا میشی خواهرم
+قراره زنت شم بعد تو میگی خواهر
_ما هیچکدوم ب هم علاقه ای ندارم هرکس هرکاری خواست میکنه فهمیدی
وقتی اینو گفت ته دلم خالی شد نمیدونستم چکار میخواد کنه؟
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خماریییـ
#فیک
#سناریو
#بلک_پینگ
#بی_تی_اس
+خوب من دخترم باید ناز بکشی
_خوب منم آدمم احساس دارم
+بیخیال شو ته راستش این خدمتکار ها رو بفرس برن بخدا اذیت میشم اینجان
_ب کیرم
+کیرت تو حلقت گاو درنده
رفتم اتاقم و درو محکم بستم
اره درسته من نه رو دوس ندارم اما قرار نی با احساساتش بازی کنم
بیا جوری رفتار کنم ک عاشقشم چ.. چون اینطوری خودمم هذفت نمیشم اگ نقش باز کنم دیگ اینقدر دعوا مرافه را نميندازیم مگه نَ؟
از اتاقم رفتم بیرون تو عمارت هیچکی نبود حتی خدمتکار هار فتم اتاق کار ته اونجا بود
+تق تق
_هوم
+میش بیام تو؟
_هوم
خیلی مظلوم رفتم داخل و نگاش کردم
_ها چیه؟
آروم آروم رفتم سمتش و دستمو گذاشتم روی میز و پرسیدم...
+چکار میکنی؟
_بتوچه
+ببین میخوام عین آدم باهات رفتار کنم
_دارم ب تعداد اصلحه ها رسیدگی میکنم
+اها ی سوال دارم
_بگو
+کی باید ازدواج کنیم
_مهم نی مهم اینه بعد ی ماه جدا میشیم نگران نباش
+ته خوب بگو کی ازدواج میکنیم؟
_30 مه.
+امروز چند مه؟
_28 مه
+اههه. ته؟
_هوم
+میشه بریم خرید عروسی؟
_حسش نی
+خیلی بیشعوری
داشتم میرفتم
_وایستا آماده شم
+ا.. اوکی
رفت ک لباس بپوشه
+ته
_ها
+بعد ازدواج نمیتونم برم دانشگاه
_نچ بعدش مافیا میشی خواهرم
+قراره زنت شم بعد تو میگی خواهر
_ما هیچکدوم ب هم علاقه ای ندارم هرکس هرکاری خواست میکنه فهمیدی
وقتی اینو گفت ته دلم خالی شد نمیدونستم چکار میخواد کنه؟
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خماریییـ
#فیک
#سناریو
#بلک_پینگ
#بی_تی_اس
۱۸.۶k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.