🍷پارت71🍷
🍷پارت71🍷
"میسو"
یه آهنگ بی کلام ولی با ریتم تند بود
بالاخره فضولی بهم غلبه کرد و از آشپزخونه رفتم بیرون
اما قبلش برنج و از روی گاز بر داشتم آدم حواسپرتی نبودم
و خوب از حواس پرت آهم فراریم
دنبال صدا رفتم اول به اتاق کوک نگاه کردم اما صدا از اونجا نبود
پس بازم گشتم چشمم به قفسه مشروب ها و الکل ها خورد
چرا صدا از اینجا می اومد با دهن نیمه باز رفتم سمتش که صدا بلند تر شد
خدای من مثل در مخفی میمونه مطمئناً مثل تو فیلما نیست که ورد عجیب و خاصی بخواد تا باز بشه پس دنبال یه دکمه ای چیزی گشتم
اما نه ترجیح دادم شیشهها را بردارم تو پشت اونا هم نگاه کنم
رفتم سراغ شیشه سوم خواستم بلندش کنم اما بلند نشد بجاش خم شد و یکمی قفسه اومد جلو
نکنه این کلیدشه
این خونه عجیب ترین خونه ای که دیدم
ترجیح دادم زیاد باز نکنم چون کوک میفهمید و...
بیخیال
فکر کنم چون تو اشپزخونه بودم متوجه نشدم این در باز شده
رفتم سمت همون قسمتی که باز شده بود زیاد نبود اما دید داشت
با دیدن صحنه رو به روم چشام گرد شد
مثل ورزشگاه بدن سازی بود
از هر وسایلی که بگی داشت و خیلی هم بزرگ بود
پس بگو اون همه عضله و اندام خوبو از کجا اورده
عوضی
با حیرت دروبرو نگاه میکردم که به کوک رسیدم
داشت وزنه میزد
با هر بار وزنه زدن عضله های لعنتیش بیرون میزد و رگاش برجسته میشد
یه رکابی سفید پوشیده بود و عرق از بدنش میچکید
چقدر موهاش بلند بود الان که خیس شده بود به پیشونیش چسبیده بود بیشتر معلوم بود
حسابی گرم ورزش کردن بود
همونطور که نگاش میکردم بلند شد و رفت سمت وزنه کوچک تر و شروع کرد به زدن
صبر کن
یه چیزی یادم اومد
یه خاطره
خیلی دور
خیلی شیرین
"فلش بک"
+اوه مینا خسته کردیا خودتو
برگشت و نگام کرد یه چشمک زد
_من مثل تو نیستم زود خسته شم تنبل خانوم
+چطوری خسته نمیشی من با نگاه کردن تو بدنم درد میگیره
_خوب چون به ورزش علاقه دارم
پوفی کردم و دستمو تکیه گاه دستام کردم
+به نطر من که ورزش خسته کنندست
از تو اینه دیدمش که یه لبخند زد
_هر کس به یه چیز علاقه داره
با هیجان خم شد جلو
+خوب من که اومدم ورزش کردنتو ببینم تو هم بیا نقاشی کردن منو ببین
زد زیر خنده
_خوبه الان من بگم نقاشی خسته کنندست
پوکر نگاش کردم
_خوب نگی هم من میدونم برات خسته کنندست
ناراحت به گوشه اتاق زل زدم دو تا دمبلارو گذاشت زمین و اومد سمتم دستشو سمتم دراز کرد
_بیا بریم ببینم چی بلدی
نیشخند زدم که کم کم به لبخند دندون نما تبدیل شد
دستشو گرفتم و بلند شدم
اوکی بزن بریم
"پایان فلش بک"...
💖🍷😜😘😘
"میسو"
یه آهنگ بی کلام ولی با ریتم تند بود
بالاخره فضولی بهم غلبه کرد و از آشپزخونه رفتم بیرون
اما قبلش برنج و از روی گاز بر داشتم آدم حواسپرتی نبودم
و خوب از حواس پرت آهم فراریم
دنبال صدا رفتم اول به اتاق کوک نگاه کردم اما صدا از اونجا نبود
پس بازم گشتم چشمم به قفسه مشروب ها و الکل ها خورد
چرا صدا از اینجا می اومد با دهن نیمه باز رفتم سمتش که صدا بلند تر شد
خدای من مثل در مخفی میمونه مطمئناً مثل تو فیلما نیست که ورد عجیب و خاصی بخواد تا باز بشه پس دنبال یه دکمه ای چیزی گشتم
اما نه ترجیح دادم شیشهها را بردارم تو پشت اونا هم نگاه کنم
رفتم سراغ شیشه سوم خواستم بلندش کنم اما بلند نشد بجاش خم شد و یکمی قفسه اومد جلو
نکنه این کلیدشه
این خونه عجیب ترین خونه ای که دیدم
ترجیح دادم زیاد باز نکنم چون کوک میفهمید و...
بیخیال
فکر کنم چون تو اشپزخونه بودم متوجه نشدم این در باز شده
رفتم سمت همون قسمتی که باز شده بود زیاد نبود اما دید داشت
با دیدن صحنه رو به روم چشام گرد شد
مثل ورزشگاه بدن سازی بود
از هر وسایلی که بگی داشت و خیلی هم بزرگ بود
پس بگو اون همه عضله و اندام خوبو از کجا اورده
عوضی
با حیرت دروبرو نگاه میکردم که به کوک رسیدم
داشت وزنه میزد
با هر بار وزنه زدن عضله های لعنتیش بیرون میزد و رگاش برجسته میشد
یه رکابی سفید پوشیده بود و عرق از بدنش میچکید
چقدر موهاش بلند بود الان که خیس شده بود به پیشونیش چسبیده بود بیشتر معلوم بود
حسابی گرم ورزش کردن بود
همونطور که نگاش میکردم بلند شد و رفت سمت وزنه کوچک تر و شروع کرد به زدن
صبر کن
یه چیزی یادم اومد
یه خاطره
خیلی دور
خیلی شیرین
"فلش بک"
+اوه مینا خسته کردیا خودتو
برگشت و نگام کرد یه چشمک زد
_من مثل تو نیستم زود خسته شم تنبل خانوم
+چطوری خسته نمیشی من با نگاه کردن تو بدنم درد میگیره
_خوب چون به ورزش علاقه دارم
پوفی کردم و دستمو تکیه گاه دستام کردم
+به نطر من که ورزش خسته کنندست
از تو اینه دیدمش که یه لبخند زد
_هر کس به یه چیز علاقه داره
با هیجان خم شد جلو
+خوب من که اومدم ورزش کردنتو ببینم تو هم بیا نقاشی کردن منو ببین
زد زیر خنده
_خوبه الان من بگم نقاشی خسته کنندست
پوکر نگاش کردم
_خوب نگی هم من میدونم برات خسته کنندست
ناراحت به گوشه اتاق زل زدم دو تا دمبلارو گذاشت زمین و اومد سمتم دستشو سمتم دراز کرد
_بیا بریم ببینم چی بلدی
نیشخند زدم که کم کم به لبخند دندون نما تبدیل شد
دستشو گرفتم و بلند شدم
اوکی بزن بریم
"پایان فلش بک"...
💖🍷😜😘😘
۴۶.۴k
۰۱ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.