(cold blue) part 3 . . .
ا.ت: نه نه اشتباه فهمیدی..پیامکش رو گوشیت بود..فقط چشمم بهش افتاد
جیمین: ا.ت هیچی اینجوری که فکر میکنی نیس
ا.ت: میگفتن پسرا هوس بازن!!اما تاحالا ندیده بودم سر یه هفته کسی هوسش از سرش بپره
جیمین: تو هوس نیستی ا.ت..توعشق منی خب؟
ا.ت: وقتی داشتی به فاکش میدادی یادت نیوفتاد که یه زن الان تو خونه منتظر توعه؟
جیمین: من کسیو به فاک ندادم ا.ت خب؟ زود قضاوت نکن
ا.ت: الان فهمیدم چرا بابام راضی به ازدواجمون نبود..چون چشم اون میدید اما چشم من از عشق تو پر شده بود..کور شده بودم بدیاتو نمیدیدم اما الان شناختمت جیمین شی
جیمین: میشه کمتر این چیزارو بگی؟ من هنوزم مثل سگ عاشقتم
ا.ت:خودتو به سگ شبیه نکن جیمین..سگ از تو وفادار تره!
از سر میز بلند شدمو رفتم تو اتاق..درو محکم بستم و شروع کردم به خالی کردن بغضم
سره یه هفته ازم زده شدی؟ انقدر کم بودم برات؟
اشکام بی صدا میریختن و سوزش چشمام بیشتر میشد
حالا من چی بگم؟به مامانم به بابام چی بگم؟ بگم حق با شما بود؟ بگم اشتباه کردم؟؟بگم سر یه هفته برگشتم پیشتون؟
صدای در زدن بلند شد..حتی نمیخواستم باهاش چشم تو چشم شم
ا.ت: از همون پشت در حرفتو بزن
جیمین: نمیخوام میخوام..میخوام ببینمت
لرزش صداش قلبمو لرزوند..توعه لعنتی که دوستم داشتی چرا این کارو کردی؟
ا.ت: اما من نمیخوام ببینمت..از همونجا بگو
جیمین: من از دستت نمیدم ا.ت..من نمیزارم رابطمون خراب بشه خب؟من غلط کردم گوه خوردم ولی تورو از دست نمیدم باشه؟ تو همیشه تو قلبم حکم خدا رو داری..میپرستمت
ا.ت: دینت عوض شده جیمین شی،بت پرست شدی:)دیگه خداتو قبول نداری..تو همون لحظه که اجازه دادی نزدیکت بشه منو از دست دادی..همون لحظه که لمسش کردی از دستم دادی..همون لحظه که بهم دروغ گفتی از دستم دادی..همون لحظه که چشمت گرفتتش منو از دست دادی..تو منو از دست دادی جیمین شی..و دیگه نمیتونی به دستم بیاری!
جیمین: من به دستت میارم.. مثل روز اول!
ا.ت: اشتباه نکن..قلب آدم دو بار گول یکیو نمیخوره..من یه بار گولتو خوردم اما بار دوم در کار نیست!
.
.
.
حمایت
جیمین: ا.ت هیچی اینجوری که فکر میکنی نیس
ا.ت: میگفتن پسرا هوس بازن!!اما تاحالا ندیده بودم سر یه هفته کسی هوسش از سرش بپره
جیمین: تو هوس نیستی ا.ت..توعشق منی خب؟
ا.ت: وقتی داشتی به فاکش میدادی یادت نیوفتاد که یه زن الان تو خونه منتظر توعه؟
جیمین: من کسیو به فاک ندادم ا.ت خب؟ زود قضاوت نکن
ا.ت: الان فهمیدم چرا بابام راضی به ازدواجمون نبود..چون چشم اون میدید اما چشم من از عشق تو پر شده بود..کور شده بودم بدیاتو نمیدیدم اما الان شناختمت جیمین شی
جیمین: میشه کمتر این چیزارو بگی؟ من هنوزم مثل سگ عاشقتم
ا.ت:خودتو به سگ شبیه نکن جیمین..سگ از تو وفادار تره!
از سر میز بلند شدمو رفتم تو اتاق..درو محکم بستم و شروع کردم به خالی کردن بغضم
سره یه هفته ازم زده شدی؟ انقدر کم بودم برات؟
اشکام بی صدا میریختن و سوزش چشمام بیشتر میشد
حالا من چی بگم؟به مامانم به بابام چی بگم؟ بگم حق با شما بود؟ بگم اشتباه کردم؟؟بگم سر یه هفته برگشتم پیشتون؟
صدای در زدن بلند شد..حتی نمیخواستم باهاش چشم تو چشم شم
ا.ت: از همون پشت در حرفتو بزن
جیمین: نمیخوام میخوام..میخوام ببینمت
لرزش صداش قلبمو لرزوند..توعه لعنتی که دوستم داشتی چرا این کارو کردی؟
ا.ت: اما من نمیخوام ببینمت..از همونجا بگو
جیمین: من از دستت نمیدم ا.ت..من نمیزارم رابطمون خراب بشه خب؟من غلط کردم گوه خوردم ولی تورو از دست نمیدم باشه؟ تو همیشه تو قلبم حکم خدا رو داری..میپرستمت
ا.ت: دینت عوض شده جیمین شی،بت پرست شدی:)دیگه خداتو قبول نداری..تو همون لحظه که اجازه دادی نزدیکت بشه منو از دست دادی..همون لحظه که لمسش کردی از دستم دادی..همون لحظه که بهم دروغ گفتی از دستم دادی..همون لحظه که چشمت گرفتتش منو از دست دادی..تو منو از دست دادی جیمین شی..و دیگه نمیتونی به دستم بیاری!
جیمین: من به دستت میارم.. مثل روز اول!
ا.ت: اشتباه نکن..قلب آدم دو بار گول یکیو نمیخوره..من یه بار گولتو خوردم اما بار دوم در کار نیست!
.
.
.
حمایت
۶.۳k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.