پارت ۳۹ رمان (فیک) (بد بوی من // My bad boy)
.....
#my_bad_boy #BTS #V #حمایت #رمان #رمان_بی_تی_اس #سناریو #بی_تی_اس #فیک_بی_تی_اس #فیکشن #فیک #فیک_تهیونگ #رمان_تهیونگ #بد_بوی_من #تهیونگ #کیم_تهیونگ #جونگکوک #جئون_جونگکوک #نامجون #کیم_نامجون #جیمین #پارک_جیمین #سوکجین #جین #کیم_سوکجین #مین_یونگی #یونگی #شوگا #ته #تک_پارتی #چند_پارتی #رمان #رمان_بی_تی_اس #حمایت #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #لایک #لایکی #آرمی
#لطفا_گزارش_نکنید
_چع...آیی نکننن...
+دوست دارمممم،خودت کرم داری میگی😂
_ایش...من کی مرخص میشم؟
+نمیدونم هروقت خوب شی..
_کی خوب میشم؟
+هروقت که بدنت خوب شه..
_(پوکر فیس)...مسخره میکنی؟
+من؟...نهههه
_هوففف اونوقت کی بدنم خوب میشه؟
+هروقت که خوب شدی
_ا.تتتتتتتت😐
+چیههههه😂
_با زبون خوش بگو کی از دستت راحت میشم
+هیچوقت سوال بعدی😎
_بریم مدرسه..
+من که چیزی نشنیدممممم
_ولی من شنیدم....کی....مرخص...میشم
+هروقت دکتر گفت
_دکتر کی میگهههه
+هروقت مرخص شدیییی😂
_اَه اصلا به درک..
+گگگگگ
_کسی با تو نیومد؟
+چرا کوک اومد الانم دوستات هم همشون فکر کنم اومده باشن
_اوکی...پس کوک کو؟
+رفت داروهاتو بگیره نمیدونم کجاست
_هوم..
+بزار زنگش...
×نمیخواد اومدم...میبینم که به هوش اومدی آقای کیم!
_ او! چه حلال زاده هم هست😂
+چع...😂 خب چخبر آقای نو رسیده...دارو هارو گرفتی؟
×او.😅.اره...بیا اینارو بگیر..قرصا روزی یکیه وقت خوردنشون هم نوشته شده...یه دونه شربت هم داری...اوم...اها..اینم هست...یه آمپول داری😆
_چ...چی؟....آمپول؟...بابا نیاز نیست که ببین الان خوب خوبم اصلا از قبلمم بهترم...اوکی؟
+....یااا خودم میدونم از آمپول میترسی😂..نمیخواد انکار کنی عجیجم😂
_...هه هه هه نخیرم کی گفته چع....من بترسم؟....وی و ترس؟ چع..
×بل بل شما درست میفرمایید
_هع باور نمیکنید؟
+نه والا😂
_چع اصلا من چرا باید به شما ها باید حساب پس بدم؟..میخواید باور کنید میخواید باور نکنید..
+عه اگه راست میگی برو الان آمپولتو بزن بریم خونه (اینو که گفتم از قیافه ی جدی دوباره تبدیل شد به )
_چ....چی....عه...ا.ت میگم خوبم دیگه عه...
×حالا چرا لکنت گرفتی آقای شجاع
+عه کوک برو دیگه
×کجا برم؟ (گیج)
+برو بگو یه پرستار بیاد برای ته
×آها باش..
_وای....نمیشنوید چی میگمممم میگم نوموخواممممممم (کمی داد)
+ووش خدا کیوت😂 (دو طرف لپاش رو با دوتا دستام گرفتم و کشیدم)
_نکن ا.تتتتتتتت
+خودااایاااااا گوچی گوچی 😂 (با نوک انگشتم به لپش ظربه ی آروم زدم که با صورت پوکر داشت نگام میکرد..)
_ا.ت...(حرصی)...
+بله آقای اخمو (کلا حرفای ا.ت و کوک با خندس)
_ولم کن
+نوموخوام
_یاااا
+باشه باشه 😂 (بینیشو کشیدم و گفتم)..خودایا...یونگی بخورتت
اینو گفتم که یهو از دم در صدا ی یکی اومد
یونگی: یااا مگه من آدم خوارم
+هههه! ترسیدمممم....ایش اینجا نمیبینی در داره؟ پس باید در بزنی...ایشش
۱۵۰ شیم؟♡
#my_bad_boy #BTS #V #حمایت #رمان #رمان_بی_تی_اس #سناریو #بی_تی_اس #فیک_بی_تی_اس #فیکشن #فیک #فیک_تهیونگ #رمان_تهیونگ #بد_بوی_من #تهیونگ #کیم_تهیونگ #جونگکوک #جئون_جونگکوک #نامجون #کیم_نامجون #جیمین #پارک_جیمین #سوکجین #جین #کیم_سوکجین #مین_یونگی #یونگی #شوگا #ته #تک_پارتی #چند_پارتی #رمان #رمان_بی_تی_اس #حمایت #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #لایک #لایکی #آرمی
#لطفا_گزارش_نکنید
_چع...آیی نکننن...
+دوست دارمممم،خودت کرم داری میگی😂
_ایش...من کی مرخص میشم؟
+نمیدونم هروقت خوب شی..
_کی خوب میشم؟
+هروقت که بدنت خوب شه..
_(پوکر فیس)...مسخره میکنی؟
+من؟...نهههه
_هوففف اونوقت کی بدنم خوب میشه؟
+هروقت که خوب شدی
_ا.تتتتتتتت😐
+چیههههه😂
_با زبون خوش بگو کی از دستت راحت میشم
+هیچوقت سوال بعدی😎
_بریم مدرسه..
+من که چیزی نشنیدممممم
_ولی من شنیدم....کی....مرخص...میشم
+هروقت دکتر گفت
_دکتر کی میگهههه
+هروقت مرخص شدیییی😂
_اَه اصلا به درک..
+گگگگگ
_کسی با تو نیومد؟
+چرا کوک اومد الانم دوستات هم همشون فکر کنم اومده باشن
_اوکی...پس کوک کو؟
+رفت داروهاتو بگیره نمیدونم کجاست
_هوم..
+بزار زنگش...
×نمیخواد اومدم...میبینم که به هوش اومدی آقای کیم!
_ او! چه حلال زاده هم هست😂
+چع...😂 خب چخبر آقای نو رسیده...دارو هارو گرفتی؟
×او.😅.اره...بیا اینارو بگیر..قرصا روزی یکیه وقت خوردنشون هم نوشته شده...یه دونه شربت هم داری...اوم...اها..اینم هست...یه آمپول داری😆
_چ...چی؟....آمپول؟...بابا نیاز نیست که ببین الان خوب خوبم اصلا از قبلمم بهترم...اوکی؟
+....یااا خودم میدونم از آمپول میترسی😂..نمیخواد انکار کنی عجیجم😂
_...هه هه هه نخیرم کی گفته چع....من بترسم؟....وی و ترس؟ چع..
×بل بل شما درست میفرمایید
_هع باور نمیکنید؟
+نه والا😂
_چع اصلا من چرا باید به شما ها باید حساب پس بدم؟..میخواید باور کنید میخواید باور نکنید..
+عه اگه راست میگی برو الان آمپولتو بزن بریم خونه (اینو که گفتم از قیافه ی جدی دوباره تبدیل شد به )
_چ....چی....عه...ا.ت میگم خوبم دیگه عه...
×حالا چرا لکنت گرفتی آقای شجاع
+عه کوک برو دیگه
×کجا برم؟ (گیج)
+برو بگو یه پرستار بیاد برای ته
×آها باش..
_وای....نمیشنوید چی میگمممم میگم نوموخواممممممم (کمی داد)
+ووش خدا کیوت😂 (دو طرف لپاش رو با دوتا دستام گرفتم و کشیدم)
_نکن ا.تتتتتتتت
+خودااایاااااا گوچی گوچی 😂 (با نوک انگشتم به لپش ظربه ی آروم زدم که با صورت پوکر داشت نگام میکرد..)
_ا.ت...(حرصی)...
+بله آقای اخمو (کلا حرفای ا.ت و کوک با خندس)
_ولم کن
+نوموخوام
_یاااا
+باشه باشه 😂 (بینیشو کشیدم و گفتم)..خودایا...یونگی بخورتت
اینو گفتم که یهو از دم در صدا ی یکی اومد
یونگی: یااا مگه من آدم خوارم
+هههه! ترسیدمممم....ایش اینجا نمیبینی در داره؟ پس باید در بزنی...ایشش
۱۵۰ شیم؟♡
۱۳.۴k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.