جنگل یوسانگ
#جنگل یوسانگ
#ادامه ی پارت ۳۴
نامه ی تهیونگ رو توی دستش گذاشت و بعد از فشار دادن شونش از اونجا دور شد و به مامور ها پیوست
کوک باید آخرین خواسته ی دوست رفتش رو انجام می داد وقت گریه و بغض نبود وقت محکمی بود و فرار
توی راه رفتن به اداره بودن خوشبختانه یونگی بیرون بود و هنوز دستگیر نشده پس فرصت فرار داشت
نگاهی به دستبند های دستش و بعد به خیابون انداخت
۴ موتوری با کلاه های مشکی پوشیده بهشون نزدیک می شدن
وقتش بود!
وقت فرار!
...
#بی تی اس
#ادامه ی پارت ۳۴
نامه ی تهیونگ رو توی دستش گذاشت و بعد از فشار دادن شونش از اونجا دور شد و به مامور ها پیوست
کوک باید آخرین خواسته ی دوست رفتش رو انجام می داد وقت گریه و بغض نبود وقت محکمی بود و فرار
توی راه رفتن به اداره بودن خوشبختانه یونگی بیرون بود و هنوز دستگیر نشده پس فرصت فرار داشت
نگاهی به دستبند های دستش و بعد به خیابون انداخت
۴ موتوری با کلاه های مشکی پوشیده بهشون نزدیک می شدن
وقتش بود!
وقت فرار!
...
#بی تی اس
۱.۷k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.