پارت ۱۳۸ Blood moon

پارت ۱۳۸ Blood moon



کیانا:نمیخواد عزیزم بیا زن عمو حالش خوب نیس اگه باهات بازی کنه نی نیش اذیت میشه


به سردی گفتم


ا/ت:من خوبم


بعدم با لبخند به کیوان گفتم


ا/ت:بریم


با لبخند سرشو تکون دادو دستمو محکم تر گرفت




با صدای جونگکوک واستادم



کوک:بم بم بازه نرو


ا/ت:بیا ببندش


کوک:حوصله ندارم شمام نمیخواد برید بیرون


ا/ت:اشکال نداره میریم


بی حوصله گفت


کوک:ا/ت لجبازی نکن...باز میفته دنبالت ایندفه دیگه بچه رو صد در صد میندازی


رو به کیوان کردمو گفتم


ا/ت:بریم اتاق من بازی کنیم؟


کیوان:بریم


رفتیم بالا و باهم دیگه حرف زدیم و بازی کردیم و کلی خندیدیم




وقتی پیش کیوان بودم همه چی یادم میرفت




همون موقع سوجین بهم زنگ زد



ا/ت:جونم؟


سوجین:سلام خوبی؟


ا/ت:اره مرسی



سوجین:چیه شنگول میزنی؟



ا/ت:هیچی داشتم با کیوان بازی میکردم


سوجین:کیوان؟کیوان کیه دیگه؟




بهم اجازه ندادو با لحن بامزه ای جیمینو و صدا زد



سوجین:جیمین بدو بیا بدووووو



صدای جیمین و میشنیدم که با ترس میگفت


جیمن:چیه چی شده



سوجین:به دنیا اومد بچه ی ا/ت به دنیا اومدهههههه



پوفففففففففففففففففففففف این دخترم کم داره ها



جیمین:مرض بی مزه ترسیدم



سوجین جدی گفت



سوجین:جدی میگم الان خودش گفت داره با کیوان بازی میکنه



داشتم به دیوونگی سوجین میخندیدم



جیمین:برو گمشو منگل جان



سوجین:ااااا...خیلی بی ادبی



ا/ت:خوب راست میگه دیگه




یه جیغی زد که گوشی از دستم افتاد




سوجین:ا/تتتتتتتتتتتتتتتتتتت



ا/ت:زهارمار بچم افتاد



سوجین:خوب بگو کیوان کیه؟



سوجین:خواهرزاده جونگکوک



سوجین:چییییییییییییییی؟



ا/ت:ای زهرمار کرم کردی



سوجین:مگه اومدن؟کی اومدن؟واسه چی اومدن