دریا را نمیشد

دریا را نمی‌شد
تانکر تانکر به شهر آورد
همین‌طور شهر را نمی‌شد
کامیون کامیون به ساحل برد
عمر مردی که دریا و شهر را یکسان دوست داشت
در جاده گذشت


#رسول_یونان😍 😍 😍
دیدگاه ها (۴)

‏«تمامِ صبح های سیصد و شصت روز دیگرِ سال، یک طرف و آن پنج رو...

نیلوفر و باران در تو بودخنجر و فریادی در من،فواره و رؤیا در ...

در دو چشمِ تو نشستمبه تماشایِ خودمکه مگر حالِ مراچشمِ تو تصو...

پرسیدیچگونه دوستت دارم؟گفتمپرنده‌ای عاشقمکه از برخورد گلوله‌...

"همزن " و "آبمیوه گیری" ام را از هم جدا کردم .زن و شوهرند و ...

My sweet childhood lovePart 1مثل همیشه با بهترین دوستش ،همبا...

.🤎 @sharon.star سال ۱۹۵۵، شبی که باران بی‌وقفه می‌بارید و مه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط