love inother style پارت آخر
#love_inother_style #پارت_آخر
ساکونو
جینیونگ:آره پشتت بکن بهم!
پشتمو کردم بهش لباسمو محکم نگه داشتم شرفم نره زیر پام که صدایی باز شدن زیپ دستمو محکم تر نگه داشتم که یهو بین کمرم سوخت باورم نمیشد بین کمرمو بوسیده بود به رویی مبارک سرخ شدم نیاوردم لباسامو برداشتم عوضشون کردم یه لباس تونیک مانند چین چینی که رنگش سفیدست آقامون
پوشیدم رفتم بیرون قلبم هنوز از کارش تند تند میزدرفتم پایین نشسته بود رویی مبل هایی سالن هتل رفتم پیشش هرکی رد میشد با تعجب به اون ومن نگاه میکرد
جینیونگ:هنوزخبرازدواجم پخش نشده فک کنم که اینطوری نگاهت میکنن
من:اهم تو خجالت نکشیدی اون موقع
جینیونگ:آه فک کنم نه چون همسرمی
من:قانع شدم خوب قرار چیکار کنیم
دستمو گرفت کشید بیرون رفتیم جینیونگ به فضایی روبه رو اشارع کرد زیبا ترین جایی بود که میشد گفت دیدم البته چون کنار کسی بودم که دوسش داشتم نشستیم رویی زمین رویی پام دراز کشیده بود گلارو یک کاری میکرد
جینیونگ:بیا پایین کله رو
من:نمه نمه چه کنم
جینیونگ:کله رو بیار پایین سخته فهمیدنش
کله مو آوردم پایین سرشو آورد بالا چشام گشاد نذاشت گردنمو بکشم بالا و لباشو گذاشت رویی لبام حس کردم یه چیزی همون موقع گذاشتش رویی سرم
بلند شدم به تاج گلم دست کشیدم ولی ازدستش شاکی بودم دسته گلمو گرفتم دستم و دویدم دنبالش
من:یاااا به دوروز نکشه منو حاملم میکنی بی حیاا
برگشت سمتم افتادم بغلش اومدم در برم که بلندم کرد یه دور چرخوندم
من:زشته بزارم پایین لطفا
*جینیونگ همنطوری بالا نگهش دار
نگاه کردم همه بچه ها و بابام بودن
من:خاک به سرم ولم.کن بجنب ددد یالا دیگه اذیت نکن جون من
ولم کرد با عضله نشیمنگاهم خوردم زمین آخم رفت هوا
من:مگه گفتم اینطوری ولم کن؟
جینیونگ:خودت گفتی منم مطیع فرمان شمام ملکه قلبم
من:هارهارهرکاری میکنی بعد خرم میکنی خیلی...
میاوویکی:کجارفتی بیشعور هان آبرو مون رفت جلویی هرچی مهمون بود
ریختن سرم شروع کردن به قلقلک دادنم منم که خیلی خوش خنده دهنم این غاربابایی جومونگ بازززز هارهار
بک:دیگه نبینم منو بپیچونیااا
من:تو خودت موقعی که با میا دوست شدی باهاش قرار میزاشتی بهم میگفتی که من بگم بچه پروو
یونگ گوشمو گرفت
من:آخ آخ آخ ولم کن
یونگ:بچه پرو برایی داداشات تعیین وتکلیف میکنی
جینیونگ:هویی یونگ گوش زن من ها گوش خرنیستش که
من:مرسی واقعا
همه زدیم زیر خنده رفتیم لب ساحل نشستیم هرکسی با عشقش بود داشتم به صدایی موج ها گوش میدادم که نشست کنارم دستشو انداخت دور گردنم
من:بچه ها همه یه جور سختی کشیدیم تا به عشقامون رسیدم همش هم به خاطر مسابقات بود قبول دارین
الیزا:درسته میشه گفتش که این عشق به یک سبک دیگس
نیناومن:لاو این اودراستایل
پایان:)
ساکونو
جینیونگ:آره پشتت بکن بهم!
پشتمو کردم بهش لباسمو محکم نگه داشتم شرفم نره زیر پام که صدایی باز شدن زیپ دستمو محکم تر نگه داشتم که یهو بین کمرم سوخت باورم نمیشد بین کمرمو بوسیده بود به رویی مبارک سرخ شدم نیاوردم لباسامو برداشتم عوضشون کردم یه لباس تونیک مانند چین چینی که رنگش سفیدست آقامون
پوشیدم رفتم بیرون قلبم هنوز از کارش تند تند میزدرفتم پایین نشسته بود رویی مبل هایی سالن هتل رفتم پیشش هرکی رد میشد با تعجب به اون ومن نگاه میکرد
جینیونگ:هنوزخبرازدواجم پخش نشده فک کنم که اینطوری نگاهت میکنن
من:اهم تو خجالت نکشیدی اون موقع
جینیونگ:آه فک کنم نه چون همسرمی
من:قانع شدم خوب قرار چیکار کنیم
دستمو گرفت کشید بیرون رفتیم جینیونگ به فضایی روبه رو اشارع کرد زیبا ترین جایی بود که میشد گفت دیدم البته چون کنار کسی بودم که دوسش داشتم نشستیم رویی زمین رویی پام دراز کشیده بود گلارو یک کاری میکرد
جینیونگ:بیا پایین کله رو
من:نمه نمه چه کنم
جینیونگ:کله رو بیار پایین سخته فهمیدنش
کله مو آوردم پایین سرشو آورد بالا چشام گشاد نذاشت گردنمو بکشم بالا و لباشو گذاشت رویی لبام حس کردم یه چیزی همون موقع گذاشتش رویی سرم
بلند شدم به تاج گلم دست کشیدم ولی ازدستش شاکی بودم دسته گلمو گرفتم دستم و دویدم دنبالش
من:یاااا به دوروز نکشه منو حاملم میکنی بی حیاا
برگشت سمتم افتادم بغلش اومدم در برم که بلندم کرد یه دور چرخوندم
من:زشته بزارم پایین لطفا
*جینیونگ همنطوری بالا نگهش دار
نگاه کردم همه بچه ها و بابام بودن
من:خاک به سرم ولم.کن بجنب ددد یالا دیگه اذیت نکن جون من
ولم کرد با عضله نشیمنگاهم خوردم زمین آخم رفت هوا
من:مگه گفتم اینطوری ولم کن؟
جینیونگ:خودت گفتی منم مطیع فرمان شمام ملکه قلبم
من:هارهارهرکاری میکنی بعد خرم میکنی خیلی...
میاوویکی:کجارفتی بیشعور هان آبرو مون رفت جلویی هرچی مهمون بود
ریختن سرم شروع کردن به قلقلک دادنم منم که خیلی خوش خنده دهنم این غاربابایی جومونگ بازززز هارهار
بک:دیگه نبینم منو بپیچونیااا
من:تو خودت موقعی که با میا دوست شدی باهاش قرار میزاشتی بهم میگفتی که من بگم بچه پروو
یونگ گوشمو گرفت
من:آخ آخ آخ ولم کن
یونگ:بچه پرو برایی داداشات تعیین وتکلیف میکنی
جینیونگ:هویی یونگ گوش زن من ها گوش خرنیستش که
من:مرسی واقعا
همه زدیم زیر خنده رفتیم لب ساحل نشستیم هرکسی با عشقش بود داشتم به صدایی موج ها گوش میدادم که نشست کنارم دستشو انداخت دور گردنم
من:بچه ها همه یه جور سختی کشیدیم تا به عشقامون رسیدم همش هم به خاطر مسابقات بود قبول دارین
الیزا:درسته میشه گفتش که این عشق به یک سبک دیگس
نیناومن:لاو این اودراستایل
پایان:)
۶.۲k
۰۲ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.