اربابکیم

#ارباب_کیم ♣️

#پارت_46

ــ میشه بری بیرون

یونا:آخه

+نمی‌خواد باهات بیاد حالا برو بیرون.

یونا:اییشش(رفت بیرون)

+میخواستی باهاش بری؟

ــ نه

+اگه منم پیشت نبودم می‌رفتی؟

ــ شاید.

+مردک........‌‌

ــ مردک چی؟

+هیچی بگیر بخواب من میرم ببینم جین چطوره چون حالش خوب نبود.

ــ آهان باشه
فقط

+فقط چی؟

ــ به چیزایی که اونا میگن توجه نکن.

+باشه
از اتاق در اومدم و سمت اتاق جین رفتم و چند تقه ای به در زدم که جین با عصبانیت درو باز کرد.

£یونا مگه نگف......(عصبانی)
ا/ت تویی ببخشید فک کردم یونا هست.

+اشکالی نداره میتونم بیام داخل.

£بیا

+به نظر نمیاد حالت خوب باشه.

£حالم ازش بهم میخوره.

+میدونم چه حسی داری ولی زیاد بهش توجه نکن اونم وقتی ببینه بهش توجه نمیکنی دیگه کاری به کارت نداره.

£اهوم

+من دیگه میرم بخوابم شبت به خیر

£شب توهم بخیر.

+رفتم تو اتاقمون دیدم که تهیونگ خواب رفته پتو رو کشیدم روش و تو بغلش خوابیدم.

ادامه دارد..............،♣️
دیدگاه ها (۲)

#ارباب_کیم ♣️#پارت_47 ..........پرش زمانی به صبح+با صداهایی ...

#ارباب_کیم ♣️#پارت_48 £اره+خب تا حالا باهاش حرف زدی؟£اره کلی...

#ارباب_کیم ♣️#پارت_45 +حدود چند دقیقه دیگه عمه تهیونگ و جین ...

#ارباب_کیم♣️#پارت_44 +آها پس از اون دختر عمو های سلیطه هستش....

ایونا :که یهو دستم کرفت کشید سمت خودش کوک:اصلا خوشم نمیاد از...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

#مافیای_من #P9هان:«با ترس و بغض»ل....لینو چی؟؟؟لینو چش شده ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط