رمان دنیای من
رمان دنیای من
پارت ۴۱
ارسلان، ناراحت شد وای ارسلان باید جمعش کنم چرا ببخشید
دیانا، چون بیدارت کردم
ارسلان، اشکال نداره عه سرومم تموم شد
دیانا، پرستار
پرستار، بله
دیانا، میشه این سروم و بکنید
پرستار، بله انشالله زود تر خوب شی
دیانا، مرسی
ارسلان، دیانا کمکم کن
دیانا، کمکش کردم رفتیم سمت ماشین سوار شدیم بعد ۳۰ دقیقه رسیدیم خونه
ارسلان، رسیدیم خونه رفتم تو اتاق و روی تخت افتادم
۳ تا پارت هدیه برای ۱۱۰ تایی
۱۱۰ تایی شدنمون مبارک
پارت ۴۱
ارسلان، ناراحت شد وای ارسلان باید جمعش کنم چرا ببخشید
دیانا، چون بیدارت کردم
ارسلان، اشکال نداره عه سرومم تموم شد
دیانا، پرستار
پرستار، بله
دیانا، میشه این سروم و بکنید
پرستار، بله انشالله زود تر خوب شی
دیانا، مرسی
ارسلان، دیانا کمکم کن
دیانا، کمکش کردم رفتیم سمت ماشین سوار شدیم بعد ۳۰ دقیقه رسیدیم خونه
ارسلان، رسیدیم خونه رفتم تو اتاق و روی تخت افتادم
۳ تا پارت هدیه برای ۱۱۰ تایی
۱۱۰ تایی شدنمون مبارک
۶.۴k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.