فیک جیمین موچی کیوت ادامه پارت ششم
فیک جیمین موچی کیوت ادامه پارت ششم
جیمین هن چشماش باز بود و الکی داد میزد و یوهوو و این جور چیزا وقتی پیاده شدیم سرم حسابی گیج میرفت انگار میخواستم بالا بیارم🤮🤮نزدیک بود پخش زمین بشم که جیمین منو گرفت ظاهرا سرگیجه رو شکست داده بود چون تلو تلو نمیخورد
-من دیگه اینو سوار نمیشم
خندید رفتیم ماشین برقی وای خدایا خیلی خوب بود هر بار من به جیمین یا جیمین به من میزد مثل دیوونه هم میزدیم زیر خنده(نویسنده:خب دیوونه این که یه کره ای تازه اونم جیمین عاشق یه ایرانی شده تازه تویی که انقد داغونی
-ببند بابا چرت میگه بیشعور
نویسنده:باشه باو غلط کردم حرف زدم)
ساعت۸:۳۰شب بود رفتیم پرواز در اسمان و کشتی الکی داد میزدم ولی نمیترسیدم رفتم بستنی بگیرم برای خودم شکلاتی و جیمین هم توت فرنگی شبب فوق العاده خوب و رمانتیکی بود تقریبا ساعت۱۲منو رسوند در خونه
-میشه امشب پیشم باشی؟برخلاف همیشه از تنهایی میترسم
+اگه اینجوری دوست داری باشه🤷🏼♂
جیمینو بغل کردم رفتیم داخل رفتم تو اتاقم تا لباس عوض کنم اومدن بیرون جیمین که از زیر لباس داشت لباس های روییش رو در اورد من مسواک زدم و رفتم تو اتاق
جیمین هن چشماش باز بود و الکی داد میزد و یوهوو و این جور چیزا وقتی پیاده شدیم سرم حسابی گیج میرفت انگار میخواستم بالا بیارم🤮🤮نزدیک بود پخش زمین بشم که جیمین منو گرفت ظاهرا سرگیجه رو شکست داده بود چون تلو تلو نمیخورد
-من دیگه اینو سوار نمیشم
خندید رفتیم ماشین برقی وای خدایا خیلی خوب بود هر بار من به جیمین یا جیمین به من میزد مثل دیوونه هم میزدیم زیر خنده(نویسنده:خب دیوونه این که یه کره ای تازه اونم جیمین عاشق یه ایرانی شده تازه تویی که انقد داغونی
-ببند بابا چرت میگه بیشعور
نویسنده:باشه باو غلط کردم حرف زدم)
ساعت۸:۳۰شب بود رفتیم پرواز در اسمان و کشتی الکی داد میزدم ولی نمیترسیدم رفتم بستنی بگیرم برای خودم شکلاتی و جیمین هم توت فرنگی شبب فوق العاده خوب و رمانتیکی بود تقریبا ساعت۱۲منو رسوند در خونه
-میشه امشب پیشم باشی؟برخلاف همیشه از تنهایی میترسم
+اگه اینجوری دوست داری باشه🤷🏼♂
جیمینو بغل کردم رفتیم داخل رفتم تو اتاقم تا لباس عوض کنم اومدن بیرون جیمین که از زیر لباس داشت لباس های روییش رو در اورد من مسواک زدم و رفتم تو اتاق
۱۶.۵k
۱۲ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.