دیوانه بازی پارت 18:
دیوانه بازی پارت 18:
ات ویو:
هوا تاریک شده بود تو راه رفتن به عمارت جونگ کوک بودیم که رفتم قنادی شنیده بودم می هی کیک شکلاتی خیلی دوست داره داشتم یه کیک انتخاب میکردم یکی خیلی خوشگل میومد
+ببخشید این کیک توش تیکه های موز نداره که؟
فروشنده:نه نداره توش چند لایه خامه و... هست
+اینو برام بسته بندی کنید
فروشنده:چشم
ات ویو :
کیک رو حساب کردم و رفتم ماشین و کیکو دادم دست هیون و راه افتادیم و رسیدیم عمارت
کوک ویو:
امروز روز تعطیل بود و من کل روز تو عمارت بودم کل عمارت روشن بود و توی اشپز خونه داشتن شام درست میکردم می هی هم منتظر ات روی مبل جلوی تلویزیون یچی میدید که اصن معلوم نبود منم بغلش نشسته بودم که ات رسید اومد طرفمون می هی همونجوری خیره به ات بود و چشماش برق میزد
+ببخشید که دیر اومدم
خیلی مهربون شده بود🌝💔
_مهم نی بیا بشین
ات اون بسته قنادی گذاشت رو میز و اومد بغل می هی نشست
+تو باید می هی باشی پرنسس کوچولو
می هی همینجوری چشمام برق میزد که یهو ات رو بغل کرد
ات ویو:
می هی یهو بغلم کرد که منم متقابل بغلش کردم از بغلم اومد بیرون
+هوم پرنسس کوچولو ببین برات چی خریدم (جعبه کیکو وا کرد و به سمت می هی برد)
+شنیدم دوست داری
می هی چشمام اصن برق بود
*این زیادی کادوی خوبیه
کوک ویو:
داشتم می دیدمشون اونا زیادی شیرین بودن باور داشتم لیاقت دوتاشونو ندارم ات خیلی درخشان بنظر میومد (مخش زده شده بمولا😔)
_توش موز نداره که می هی
+میدونم حساسیت داره موز نداره توش میتونه با خیال راحت بخوره
10 دقیقه بعد :
ات داشت موهای می هی نوازش میکرد و می هی هم کیک رو میخورد
+پرنسس کوچولو دیگه بسه بریم شام بقیشو بعد شام بخور باشه؟
*اوهوم
کوک ویو:
ات خیلی به فکر بود رفتیم سر شام خیل محیط گرمی بود مثل یه خانواده
کن یهو یادم افتاد
_ام ات فکر کنم میخواستی یچیزی بهم بگی
+اره بعدا بهت میگم
_نوش جون
ات ویو:
همچی زیادی خوب پیش میرفت مثل ارامش قبل طوفان گرمیه قبل از بارون!
شام که تموم شد می هی سریع خوابش برد
_کیکش موند
+اشکال نداره تو ببر تو اتاقش منم کیکو میزارم توی یخچال فردا میخوره
_باشه
15 دقیقه بعد 11 شب :.
ات ویو:
کوک بلخره اومد پایین
+دیر کردی
«یهو بیدار شد اما زود خوابید
+اها میشه بریم تو بالکن حرف بزنیم؟
_اوهوم
کوک ویو:
رفتیم تو بالکن نسیم خیلی خوبی میومد نشستیم رو مبل های اونجا
+زیادی محیط قشنگیه نه؟
_اره خانوم کوچولو!
#فیک
ات ویو:
هوا تاریک شده بود تو راه رفتن به عمارت جونگ کوک بودیم که رفتم قنادی شنیده بودم می هی کیک شکلاتی خیلی دوست داره داشتم یه کیک انتخاب میکردم یکی خیلی خوشگل میومد
+ببخشید این کیک توش تیکه های موز نداره که؟
فروشنده:نه نداره توش چند لایه خامه و... هست
+اینو برام بسته بندی کنید
فروشنده:چشم
ات ویو :
کیک رو حساب کردم و رفتم ماشین و کیکو دادم دست هیون و راه افتادیم و رسیدیم عمارت
کوک ویو:
امروز روز تعطیل بود و من کل روز تو عمارت بودم کل عمارت روشن بود و توی اشپز خونه داشتن شام درست میکردم می هی هم منتظر ات روی مبل جلوی تلویزیون یچی میدید که اصن معلوم نبود منم بغلش نشسته بودم که ات رسید اومد طرفمون می هی همونجوری خیره به ات بود و چشماش برق میزد
+ببخشید که دیر اومدم
خیلی مهربون شده بود🌝💔
_مهم نی بیا بشین
ات اون بسته قنادی گذاشت رو میز و اومد بغل می هی نشست
+تو باید می هی باشی پرنسس کوچولو
می هی همینجوری چشمام برق میزد که یهو ات رو بغل کرد
ات ویو:
می هی یهو بغلم کرد که منم متقابل بغلش کردم از بغلم اومد بیرون
+هوم پرنسس کوچولو ببین برات چی خریدم (جعبه کیکو وا کرد و به سمت می هی برد)
+شنیدم دوست داری
می هی چشمام اصن برق بود
*این زیادی کادوی خوبیه
کوک ویو:
داشتم می دیدمشون اونا زیادی شیرین بودن باور داشتم لیاقت دوتاشونو ندارم ات خیلی درخشان بنظر میومد (مخش زده شده بمولا😔)
_توش موز نداره که می هی
+میدونم حساسیت داره موز نداره توش میتونه با خیال راحت بخوره
10 دقیقه بعد :
ات داشت موهای می هی نوازش میکرد و می هی هم کیک رو میخورد
+پرنسس کوچولو دیگه بسه بریم شام بقیشو بعد شام بخور باشه؟
*اوهوم
کوک ویو:
ات خیلی به فکر بود رفتیم سر شام خیل محیط گرمی بود مثل یه خانواده
کن یهو یادم افتاد
_ام ات فکر کنم میخواستی یچیزی بهم بگی
+اره بعدا بهت میگم
_نوش جون
ات ویو:
همچی زیادی خوب پیش میرفت مثل ارامش قبل طوفان گرمیه قبل از بارون!
شام که تموم شد می هی سریع خوابش برد
_کیکش موند
+اشکال نداره تو ببر تو اتاقش منم کیکو میزارم توی یخچال فردا میخوره
_باشه
15 دقیقه بعد 11 شب :.
ات ویو:
کوک بلخره اومد پایین
+دیر کردی
«یهو بیدار شد اما زود خوابید
+اها میشه بریم تو بالکن حرف بزنیم؟
_اوهوم
کوک ویو:
رفتیم تو بالکن نسیم خیلی خوبی میومد نشستیم رو مبل های اونجا
+زیادی محیط قشنگیه نه؟
_اره خانوم کوچولو!
#فیک
۸.۶k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.