فیک: عـ شـ ق نـ ا تـ مـ ام/ UNFINISHED love
فیک: عـشـق نـا تـمـام/ UNFINISHED love
پـارت [22]
×اوکیاوکی ولم کننن*همه دورشون جمع شده بودن*
_پرنسس بریم؟
+آره بانی
_*در ماشینو و واسش باز کرد*
+*سوار ماشین شد*
+کوک شب پیش بورام میخوابی؟
_هوم مجبورم
+خودمو به مریضی بزنم و بگم تو بیای پیشم بمونی
_ایده خوبیه
.
.
.
+*سرفه الکی*
پ.س:دخترکم خوبی؟
+*سرفه الکی*نه بابا فک کنم سرما خوردم
پ.س:بزار تبتو بگیرم
+نه بابا نیا جلو توهم سرما میخوری
پ.س:دخترم اشکالی نداره بزار تبتو بگیرم حالت زیاد بد بود بریم دکتر
م.س:عجب
م.س: تو سالی یبار سرما میخوردی این دومین باره
+هووففف
_سوجین فک کنم حالت زیادی بده شب من کنارت میمونم و زود زود تبتو چک میکنم
م.س:نه پسرم تو برو پیش نامزدت بخواب من خودم پیشش میخوابم
+نامزدشششش
پ.س:چرا برات عجیبه؟
+از این کلمه خوشم نمیاددد
_خب بنظرم بهتره بحث نکنین خودتون میدونین که سرما بخوره اعصابی براش نمیمونه پس من شب پیشش میمونم و تموم شد رف
بورام:هی پس من چی؟
_هر کاری میخوای بکنی بکن
_*سوجین رو جلو همه گرف بغلش و برد اتاق*
+یییسسس جواب داد
_آرررهه*شادی*
+*محکم کوک رو بغل کرد و باهم رو تخت پریدن*
سوجون:*در رو باز کرد اومد تو*
سوجون:تو برو پیش نامزدت من پیش سوجین میخوابم
_جان؟
سوجون:چتع نامزدتو میخوای تنها بزاری؟
_خواهرم مهم تره
سوجون:من پیشش میمونم
+هوووفففففففففف
_خببب تو برو من هستم دیگه
سوجون:گمشو پیش نامزدت
_سوجون دو دیقه برو بیرون
سوجون:میرم دندونام رو بشورم*رف*
_*تا سوجون رف محکم سوجین رو بوسید*
+بسه الان میاد
_شب بخیر ملکه قلبم
+شب بخیررر
.
.
.
*پرش زمانی به دو روز مونده به عروسی*
_چرا ملکم بیدار نمیشه؟
بورام:تو چرا به اون پرنسس ملکه همه چی میگییی؟
_گوه خوریش به تو اومده؟
بورام:هوففف
_میرم پرنسسم رو بیدار کنم
م.س:بزار بخوابه مریضه خب
_مهم نی دلم برا ملکم تنگ شده
بورام:مادرجان احیانا آدم واسه زنش نمیگه پرنسس و ملکم؟
م.س:دخترم کوک از اولش خواهرشو اینطوری صدا میکنه زیاد حساس نباش
بورام:هعیی *افسوس پارت⁸😔👍🏿*
_ملکه قلبم؟بیدار نمیشی*صورتش رو نوازش میکرد آروم
+مگه صبح شده؟
_نخیر ظهر شده
+عه اوکی الان پا میشم
.
.
.
م.س:خبب پاشین برین آماده شین و برین لباس عروس رو که انتخاب کردین رو بخرین
_خب من چرا بیام؟خودش بره
م.س:خب پسرم داماد باید کلا کنار عروس باشه
_ولی من نمیخوام
+*پاهاشو تو خودش جمع کرده بود و چشاش پر از اشک بود*
_من نمیام گرمه هوا
م.س:پسرم زمستون شده
_خب که چی نمیام
پ.س:اووففف دخترم اعصابتو بهن نریزیا خودم میام
+خب میرفتی دیگه*صداش میلرزید*
_چرا داری گریه میکنی؟
+اولین زنت بورام میشه؟هوم؟
_اولی مهم نیس که آخری مهمه گریه نکن بیا بغلم
+اما من نمیخوام کلا باهاش ازدواج کنی
_اونارو ولش کن حالا که خونه خالیه بیا هرجقد دوست داریم عشق کنیم هوم؟
+باشه
_خبببب چیکار کنیم؟
_میگم بریم آشپزی کنیم؟
+باشه
_خب پرنسس برو صورتتو بشور بیا دیگه هم گریه نکن
+کوک چی درست کنیم
_یه مدل جدید پیتزا درست کردن یاد گرفتم بیا پیتزا درست کنیم
+باشه
_خبب تو فقط حرف میزنی تا حصلم سر نره
+اوهوم
_*سوجین رو بلند کرد گذاشت رو کابینت*
.
.
.
+آره بعدش هم ماه عسل میریم فرانسه؟
_اوم فکر خوبیه
+بعدش هم که برگشتیم بچه دار میشیم و براش یه خواهر برادر دیگه هم میاریم و مدرسه رفتن بچه هامون رو میبینیم و ازدواج کردنشون
+بعدشم وقتی بچه ها به دنیا اومد میتونیم با اونا کل دنیا رو بگردیم
_پرنسسم دوست داره بچه پسر باشه یا دختر؟
+اوووممم من برام اصلا مهم نیس دختر باشه یا پسر چون هر دوتاشون بچم هستن فقط مهم اینه که همه جای بدنش سالم باشه
_من دوست دارم یه پسر یه دختر داشته باشیم
_خب پرنسس سس رو از یخچال بیار بیا بشینیم
+اوهوم
.
.
.
+کوک چطوری تو همه چی استعداد داری؟
_ما اینیم دیگه
+کوکیییی
_جانم
+چرا برگشتننن
_خب بلاخره قرار بود بیان
بورام:عزیزممم من برگشتم
_کاش تصادف میکرد
م.س:دخترم برو لباس عروستو بپوش و زود بیا تا شوهرت ببینه
بورام:چشم مادرجان
خبببب اصن مگه بهتر از ما هس؟
شرط نرسید ولی گذاشتم هاها
شرط:
۲۰ لایک 👈🏿👉🏿💗
۶۰ کامنت👈🏿👉🏿💗
پـارت [22]
×اوکیاوکی ولم کننن*همه دورشون جمع شده بودن*
_پرنسس بریم؟
+آره بانی
_*در ماشینو و واسش باز کرد*
+*سوار ماشین شد*
+کوک شب پیش بورام میخوابی؟
_هوم مجبورم
+خودمو به مریضی بزنم و بگم تو بیای پیشم بمونی
_ایده خوبیه
.
.
.
+*سرفه الکی*
پ.س:دخترکم خوبی؟
+*سرفه الکی*نه بابا فک کنم سرما خوردم
پ.س:بزار تبتو بگیرم
+نه بابا نیا جلو توهم سرما میخوری
پ.س:دخترم اشکالی نداره بزار تبتو بگیرم حالت زیاد بد بود بریم دکتر
م.س:عجب
م.س: تو سالی یبار سرما میخوردی این دومین باره
+هووففف
_سوجین فک کنم حالت زیادی بده شب من کنارت میمونم و زود زود تبتو چک میکنم
م.س:نه پسرم تو برو پیش نامزدت بخواب من خودم پیشش میخوابم
+نامزدشششش
پ.س:چرا برات عجیبه؟
+از این کلمه خوشم نمیاددد
_خب بنظرم بهتره بحث نکنین خودتون میدونین که سرما بخوره اعصابی براش نمیمونه پس من شب پیشش میمونم و تموم شد رف
بورام:هی پس من چی؟
_هر کاری میخوای بکنی بکن
_*سوجین رو جلو همه گرف بغلش و برد اتاق*
+یییسسس جواب داد
_آرررهه*شادی*
+*محکم کوک رو بغل کرد و باهم رو تخت پریدن*
سوجون:*در رو باز کرد اومد تو*
سوجون:تو برو پیش نامزدت من پیش سوجین میخوابم
_جان؟
سوجون:چتع نامزدتو میخوای تنها بزاری؟
_خواهرم مهم تره
سوجون:من پیشش میمونم
+هوووفففففففففف
_خببب تو برو من هستم دیگه
سوجون:گمشو پیش نامزدت
_سوجون دو دیقه برو بیرون
سوجون:میرم دندونام رو بشورم*رف*
_*تا سوجون رف محکم سوجین رو بوسید*
+بسه الان میاد
_شب بخیر ملکه قلبم
+شب بخیررر
.
.
.
*پرش زمانی به دو روز مونده به عروسی*
_چرا ملکم بیدار نمیشه؟
بورام:تو چرا به اون پرنسس ملکه همه چی میگییی؟
_گوه خوریش به تو اومده؟
بورام:هوففف
_میرم پرنسسم رو بیدار کنم
م.س:بزار بخوابه مریضه خب
_مهم نی دلم برا ملکم تنگ شده
بورام:مادرجان احیانا آدم واسه زنش نمیگه پرنسس و ملکم؟
م.س:دخترم کوک از اولش خواهرشو اینطوری صدا میکنه زیاد حساس نباش
بورام:هعیی *افسوس پارت⁸😔👍🏿*
_ملکه قلبم؟بیدار نمیشی*صورتش رو نوازش میکرد آروم
+مگه صبح شده؟
_نخیر ظهر شده
+عه اوکی الان پا میشم
.
.
.
م.س:خبب پاشین برین آماده شین و برین لباس عروس رو که انتخاب کردین رو بخرین
_خب من چرا بیام؟خودش بره
م.س:خب پسرم داماد باید کلا کنار عروس باشه
_ولی من نمیخوام
+*پاهاشو تو خودش جمع کرده بود و چشاش پر از اشک بود*
_من نمیام گرمه هوا
م.س:پسرم زمستون شده
_خب که چی نمیام
پ.س:اووففف دخترم اعصابتو بهن نریزیا خودم میام
+خب میرفتی دیگه*صداش میلرزید*
_چرا داری گریه میکنی؟
+اولین زنت بورام میشه؟هوم؟
_اولی مهم نیس که آخری مهمه گریه نکن بیا بغلم
+اما من نمیخوام کلا باهاش ازدواج کنی
_اونارو ولش کن حالا که خونه خالیه بیا هرجقد دوست داریم عشق کنیم هوم؟
+باشه
_خبببب چیکار کنیم؟
_میگم بریم آشپزی کنیم؟
+باشه
_خب پرنسس برو صورتتو بشور بیا دیگه هم گریه نکن
+کوک چی درست کنیم
_یه مدل جدید پیتزا درست کردن یاد گرفتم بیا پیتزا درست کنیم
+باشه
_خبب تو فقط حرف میزنی تا حصلم سر نره
+اوهوم
_*سوجین رو بلند کرد گذاشت رو کابینت*
.
.
.
+آره بعدش هم ماه عسل میریم فرانسه؟
_اوم فکر خوبیه
+بعدش هم که برگشتیم بچه دار میشیم و براش یه خواهر برادر دیگه هم میاریم و مدرسه رفتن بچه هامون رو میبینیم و ازدواج کردنشون
+بعدشم وقتی بچه ها به دنیا اومد میتونیم با اونا کل دنیا رو بگردیم
_پرنسسم دوست داره بچه پسر باشه یا دختر؟
+اوووممم من برام اصلا مهم نیس دختر باشه یا پسر چون هر دوتاشون بچم هستن فقط مهم اینه که همه جای بدنش سالم باشه
_من دوست دارم یه پسر یه دختر داشته باشیم
_خب پرنسس سس رو از یخچال بیار بیا بشینیم
+اوهوم
.
.
.
+کوک چطوری تو همه چی استعداد داری؟
_ما اینیم دیگه
+کوکیییی
_جانم
+چرا برگشتننن
_خب بلاخره قرار بود بیان
بورام:عزیزممم من برگشتم
_کاش تصادف میکرد
م.س:دخترم برو لباس عروستو بپوش و زود بیا تا شوهرت ببینه
بورام:چشم مادرجان
خبببب اصن مگه بهتر از ما هس؟
شرط نرسید ولی گذاشتم هاها
شرط:
۲۰ لایک 👈🏿👉🏿💗
۶۰ کامنت👈🏿👉🏿💗
۱۶.۵k
۱۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.