خواستگاری؟؟؟؟؟ : pov
خواستگاری؟؟؟؟؟ : pov
.....
کریس : ( خیلی شیک و باکلاس همراه یا خانواده و خواهر و برادرش توی مراسم خواستگاری شرکت میکنن البته اینم بگم بابات هنوز داره محاسبه میکنه که یک ادم چقدر میتونه شونه های پهنی داشته باشه؟!!؟)
مینهو : [ من واقعا درک نمیکنم این مرد چجوری خودش رو ساکت و مظلوم نشون میده؟ در حالی که تو رو از هر هفت روز هفته ..هشت روزشو ناکار و ویلچر نشین کرده ...؟! ]
چانگبین :
_ بله ..بله پدر جان میفرمودید !
پدرت : بله (مکث)... داشتم میگفتم .خلاصه دختر من بسیار مهربان .. باشعور ... با اخلاق هستش..و همچنین دستپختش حرف نداره ...
( چانگبین گلمون به دلیل ریختن زیادی پشم و برگ از حرفای پدرت در افق محو شد !!!! _ لعنتی من به خاطر غذاهای دخترتون تو بیمارستان ۳ روز بستری بودممممممم) ....
هیون : پدرت :خب پسرم گفتی چطور دخترم رو ملاقات کردی؟
_ اهم والا پدر جان من توی موقعیت ناجوری با دخترتون اشنا شدم..
پدرت :( متعجب ) یعنی چی؟
هیون : هیچی ... دخترتون روزی که باهاش اشنا شدم میخواستم تا ازش سوالی بپرسم همچین با پاش نزد به جای حساسم که از بچه دار نشدنمون مطمئنم .... فکر کرد قصد مزاحمت دارم خووووو
جیسونگ : ( مامانت فقط داشت قربون صدقش میرفت انقده خوشتیپ شده بود که اصن مراسمو. یادش رفته که درونش حضور داره )....
مامانت : واییی خدا اصن نمیتوتم باور کنم مرد به این خوشتیپی توی دنیا وجود داشته باشه ... حیف تو که شوهر دخترم میشی ....
پدرت : زن منم به خدا شوهرتم غریبه نیستممممم .!!!!! ( ولی مادرت همچنان داست قربون صدقش میرفت )
فلیکس: بعد از پایان مراسم وقتی بله رو گفتی از شدت ذوق گرفت بوسیدتت ...خانوادت هم داشتن به این پی میبردن چرا هنوز داره بعد ۲۰ دقیقه بوسه رو ادامه میده؟؟ و از اون مهمتر چیزی که خیلی مطمئن شده بودن این بود که دخترشون شبا خواب و خیال نداره ...هعی
سونگمین : صاف و رک میگم دخترتون رو میخوام ... حوصله رمانتیک بازی هم ندارهم.....روز اولی که دیدمش کردمش ...والسلام نامه تمام ....
(داشتی از خجالت اب میشدی.)
جونگین : ( خب این بچه خیلی خجالتیه پس برای رفع خجالتش هر ۷ تا هیونگشو و با پدر مادرش گفتش که بیان مراسم ..الان هم والدینت نمیدونن دوماد کدومه ؟؟ خو لامصبا همشون خوشتیپن ..)
پدرت : میگم زن (اروم) دوماد اصن کدومه ؟
مادرت : نمیدونم فکر کنم اونی که کت و شلوار پوشیده...( درحالی که همشون کت و شلوار. پوشیده بودن .....)
.....
کریس : ( خیلی شیک و باکلاس همراه یا خانواده و خواهر و برادرش توی مراسم خواستگاری شرکت میکنن البته اینم بگم بابات هنوز داره محاسبه میکنه که یک ادم چقدر میتونه شونه های پهنی داشته باشه؟!!؟)
مینهو : [ من واقعا درک نمیکنم این مرد چجوری خودش رو ساکت و مظلوم نشون میده؟ در حالی که تو رو از هر هفت روز هفته ..هشت روزشو ناکار و ویلچر نشین کرده ...؟! ]
چانگبین :
_ بله ..بله پدر جان میفرمودید !
پدرت : بله (مکث)... داشتم میگفتم .خلاصه دختر من بسیار مهربان .. باشعور ... با اخلاق هستش..و همچنین دستپختش حرف نداره ...
( چانگبین گلمون به دلیل ریختن زیادی پشم و برگ از حرفای پدرت در افق محو شد !!!! _ لعنتی من به خاطر غذاهای دخترتون تو بیمارستان ۳ روز بستری بودممممممم) ....
هیون : پدرت :خب پسرم گفتی چطور دخترم رو ملاقات کردی؟
_ اهم والا پدر جان من توی موقعیت ناجوری با دخترتون اشنا شدم..
پدرت :( متعجب ) یعنی چی؟
هیون : هیچی ... دخترتون روزی که باهاش اشنا شدم میخواستم تا ازش سوالی بپرسم همچین با پاش نزد به جای حساسم که از بچه دار نشدنمون مطمئنم .... فکر کرد قصد مزاحمت دارم خووووو
جیسونگ : ( مامانت فقط داشت قربون صدقش میرفت انقده خوشتیپ شده بود که اصن مراسمو. یادش رفته که درونش حضور داره )....
مامانت : واییی خدا اصن نمیتوتم باور کنم مرد به این خوشتیپی توی دنیا وجود داشته باشه ... حیف تو که شوهر دخترم میشی ....
پدرت : زن منم به خدا شوهرتم غریبه نیستممممم .!!!!! ( ولی مادرت همچنان داست قربون صدقش میرفت )
فلیکس: بعد از پایان مراسم وقتی بله رو گفتی از شدت ذوق گرفت بوسیدتت ...خانوادت هم داشتن به این پی میبردن چرا هنوز داره بعد ۲۰ دقیقه بوسه رو ادامه میده؟؟ و از اون مهمتر چیزی که خیلی مطمئن شده بودن این بود که دخترشون شبا خواب و خیال نداره ...هعی
سونگمین : صاف و رک میگم دخترتون رو میخوام ... حوصله رمانتیک بازی هم ندارهم.....روز اولی که دیدمش کردمش ...والسلام نامه تمام ....
(داشتی از خجالت اب میشدی.)
جونگین : ( خب این بچه خیلی خجالتیه پس برای رفع خجالتش هر ۷ تا هیونگشو و با پدر مادرش گفتش که بیان مراسم ..الان هم والدینت نمیدونن دوماد کدومه ؟؟ خو لامصبا همشون خوشتیپن ..)
پدرت : میگم زن (اروم) دوماد اصن کدومه ؟
مادرت : نمیدونم فکر کنم اونی که کت و شلوار پوشیده...( درحالی که همشون کت و شلوار. پوشیده بودن .....)
۸.۸k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.