عشق جاودانه pt11
عشق جاودانه pt11
§اوکی پس بریم
بریم
«««ویو کوک»»»
داشتم نگاشون میکردم که یهو بلند شدن حتما دارن میرن به سمت خونه
-بچه ها بلند شدن
@داریم میبینیم
-خب بریم دیگه
#بریم
-ما زودتر از اونا سوار ماشین شدیم که مارو نبینن بعد از 2 مین اوناهم اومدن سوار ماشین شدن و رفتن ماهم دنبالشون رفتیم جوری که متوجه نشن چون دوتا ماشین بودیم نصف راهو یه ماشین میرفت نصف دیگشو اون یکی ماشین که شک نکنه بعد از چند مین رسیدین لی جانگ و ات پیاده شدن ما یکم عقب تر پارک کردیم وقتی تو راه بودیم به افراد زنگ زدیم که آماده باشن که بتونیم لی جانگ رو بگیریم و اگه مشکلی پیش اومد اماده باشیم
«««ویو ات»»»
رفتیم داخل خونه خونه ی بزرگی بود رفتم رو یکی از مبل ها نشتم
∆چیزی میخوری
نه اوکیم
∆اوکی پس بیا یه فیلم ببینیم
) باشه
+ یه فیلم رمانتیک بذار
∆باشه
وسطای فیلم بود فیلم صحنه دار شد معلوم بود حشری شده چون بهش تکیه داده بودم اومد نزدیکم و بوسه ای از لبم کرد حالم داشت بهم میخورد ولی چاره ای نداشتم
∆نظرت چیه شروع کنیم
+ اوهوم
و شروع کرد به بوسیدنم منم مجبور بودم همراهی کنم
«««ویو کوک»»»
پنجره ها باز بودن پس میتونستم داخلو ببینم یه ساعت داشتن فیلم میدیدن که یهو لی جانگ نزدیک ات شد یه بوسه ای کرد و بعد یه چیزی به ات گفت و دوباره شروع کرد به بوسیدنش دست خودم نبود عصبی بودم جوری دستام داشت میلرزید
«««ات ویو»»»
همینطوری که داشت میبوسید امپولو از جیبم دراوردم و دستمو انداختم دور گردنش بعد از چند مین امپولو بهش زدم و افتادم روم پرتش کردم اونور بعد سریع به جیمین زنگ زدم
+بیهوش شد
~الان میایم
~بچه ها لی جانگ بیهوش شد
#برین دیگه
-بچه ها خودتون میتونید حلش کنید؟
$اره تو ات رو بردار و برو
-همینکارو میکنم
_سریع رفتیم داخل خونه ات به پایین مبل تکیه داده بود
-ات حالت خوبه؟ات
+بله
-حالت خوبه
+ نه
-بلند شو بریم
+اما این یارو چی
-یچه ها حلش میکنن
-سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت خونه بعد از چند مین رسیدیم اما ات خوابش برده بود،براید استایل بغلش کردم بردمش به سمت اتاق وقتی گذاشتمش رو تخت از خواب بیدار شد
-ات لباساتو عوض کن
باشه
«««ات ویو»»»
انگار تو ماشین خوابم برده بود وقتی وارد خونه شدیم از خواب بیدار شدم لباسامو دراوردم رفتم حموم بعد از 10مین اومدم بیرون رفتم تو اتاق لباس ها یه دست لباس برداشتم و گرفتم خوابیدم
که متوجه اومدن یکی شدم و بعدشم خشک کردن سرم برگشتم کوک بود
-خیلی بهش نزدیک بودی
+ به خاطر تو بود
-اما اذیت شدی
+ دیگه تموم شده ، میشه بخوابیم خوابم میاد
-اره
-میخواستم برم تو اتاقم
+ میشه اینجا بخوابی
-چرا
+ حس خوبی ندارم
-باشه
_خوایید منم از پشت بغلشم کردم و هردومون به خواب عمیقی فرو رفتیم
شرط: 5 لایک❤️
§اوکی پس بریم
بریم
«««ویو کوک»»»
داشتم نگاشون میکردم که یهو بلند شدن حتما دارن میرن به سمت خونه
-بچه ها بلند شدن
@داریم میبینیم
-خب بریم دیگه
#بریم
-ما زودتر از اونا سوار ماشین شدیم که مارو نبینن بعد از 2 مین اوناهم اومدن سوار ماشین شدن و رفتن ماهم دنبالشون رفتیم جوری که متوجه نشن چون دوتا ماشین بودیم نصف راهو یه ماشین میرفت نصف دیگشو اون یکی ماشین که شک نکنه بعد از چند مین رسیدین لی جانگ و ات پیاده شدن ما یکم عقب تر پارک کردیم وقتی تو راه بودیم به افراد زنگ زدیم که آماده باشن که بتونیم لی جانگ رو بگیریم و اگه مشکلی پیش اومد اماده باشیم
«««ویو ات»»»
رفتیم داخل خونه خونه ی بزرگی بود رفتم رو یکی از مبل ها نشتم
∆چیزی میخوری
نه اوکیم
∆اوکی پس بیا یه فیلم ببینیم
) باشه
+ یه فیلم رمانتیک بذار
∆باشه
وسطای فیلم بود فیلم صحنه دار شد معلوم بود حشری شده چون بهش تکیه داده بودم اومد نزدیکم و بوسه ای از لبم کرد حالم داشت بهم میخورد ولی چاره ای نداشتم
∆نظرت چیه شروع کنیم
+ اوهوم
و شروع کرد به بوسیدنم منم مجبور بودم همراهی کنم
«««ویو کوک»»»
پنجره ها باز بودن پس میتونستم داخلو ببینم یه ساعت داشتن فیلم میدیدن که یهو لی جانگ نزدیک ات شد یه بوسه ای کرد و بعد یه چیزی به ات گفت و دوباره شروع کرد به بوسیدنش دست خودم نبود عصبی بودم جوری دستام داشت میلرزید
«««ات ویو»»»
همینطوری که داشت میبوسید امپولو از جیبم دراوردم و دستمو انداختم دور گردنش بعد از چند مین امپولو بهش زدم و افتادم روم پرتش کردم اونور بعد سریع به جیمین زنگ زدم
+بیهوش شد
~الان میایم
~بچه ها لی جانگ بیهوش شد
#برین دیگه
-بچه ها خودتون میتونید حلش کنید؟
$اره تو ات رو بردار و برو
-همینکارو میکنم
_سریع رفتیم داخل خونه ات به پایین مبل تکیه داده بود
-ات حالت خوبه؟ات
+بله
-حالت خوبه
+ نه
-بلند شو بریم
+اما این یارو چی
-یچه ها حلش میکنن
-سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت خونه بعد از چند مین رسیدیم اما ات خوابش برده بود،براید استایل بغلش کردم بردمش به سمت اتاق وقتی گذاشتمش رو تخت از خواب بیدار شد
-ات لباساتو عوض کن
باشه
«««ات ویو»»»
انگار تو ماشین خوابم برده بود وقتی وارد خونه شدیم از خواب بیدار شدم لباسامو دراوردم رفتم حموم بعد از 10مین اومدم بیرون رفتم تو اتاق لباس ها یه دست لباس برداشتم و گرفتم خوابیدم
که متوجه اومدن یکی شدم و بعدشم خشک کردن سرم برگشتم کوک بود
-خیلی بهش نزدیک بودی
+ به خاطر تو بود
-اما اذیت شدی
+ دیگه تموم شده ، میشه بخوابیم خوابم میاد
-اره
-میخواستم برم تو اتاقم
+ میشه اینجا بخوابی
-چرا
+ حس خوبی ندارم
-باشه
_خوایید منم از پشت بغلشم کردم و هردومون به خواب عمیقی فرو رفتیم
شرط: 5 لایک❤️
۸.۳k
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.