ᑭᗩᖇT:21
ᑭᗩᖇT:21
"وقتی فقط معلم زبان دخترش بودی..."
سه یون:کی میان؟
ا.ت:زود میان،میخوای بریم اتاقت رو مرتب کنیم؟
سه یون:آرههههه
ا.ت:بریم
سه یون:هوراا
راوی: ساعت تقریبا ۷ شده بود تهیونگ و جئون بالاخره رسیدن خونه.
تهیونگ:خب...از این به بعد تو توی همین خونه میخوابی
ا.ت:دلیل این تصمیمتون چیه؟
جئون:به تو چه
ا.ت:تربچه
جئون:بی تربیت
تهیونگ:بسههه،دلیل تصمیمم رو بعدا بهت میگم
ا.ت:اوکی
ا.ت ویو:
حتی فکر کردن به اینکه با کیم توی یه خونه بخوابم برام سکته اور بود... ولی خودمو کنترل کردم.
کیم ویو:
من با معلم سه یون قرار داشتم فردا ساعت ۲ برای اینکه قرار بود اونارو اردو به یه شهر دیگه ببرن و میخواستم یه توضیح هایی بهش بدم و به این فکر افتادم که با ا.ت برم تا مزه ی دهنشو بفهمم.
کیم:ا.ت فردا میای بریم سر قرار با معلم سه یون؟
ا.ت:من؟ معلم سه یون؟ برای چی؟
کیم:میخوام ببینم چقدر باهوشی.
ا.ت:ا...اوکی
کیم:پس برو بخواب شب بخیر
ا.ت:شب بخیر
راوی:ا.ت و کیم هردو رفتن خوابیدن و ا.ت ساعت ۸ صبح و کیم ساعت ۷ و نیم صبح بیدار شد
ا.ت:صبح بخیر
کیم:صب بخیر
جئون:ماهم که کشکیم
ا.ت:تو کشکم نیستی
جئون:میمون
کیم:اماده شو بریم
ا.ت:الان؟ الان که ساعت ۸ شده تازه
کیم:ما زودتر میریم
ا.ت:خیله خببب
کیم:غر نزننن
راوی:رفتن بیرون تا اینکه...
"وقتی فقط معلم زبان دخترش بودی..."
سه یون:کی میان؟
ا.ت:زود میان،میخوای بریم اتاقت رو مرتب کنیم؟
سه یون:آرههههه
ا.ت:بریم
سه یون:هوراا
راوی: ساعت تقریبا ۷ شده بود تهیونگ و جئون بالاخره رسیدن خونه.
تهیونگ:خب...از این به بعد تو توی همین خونه میخوابی
ا.ت:دلیل این تصمیمتون چیه؟
جئون:به تو چه
ا.ت:تربچه
جئون:بی تربیت
تهیونگ:بسههه،دلیل تصمیمم رو بعدا بهت میگم
ا.ت:اوکی
ا.ت ویو:
حتی فکر کردن به اینکه با کیم توی یه خونه بخوابم برام سکته اور بود... ولی خودمو کنترل کردم.
کیم ویو:
من با معلم سه یون قرار داشتم فردا ساعت ۲ برای اینکه قرار بود اونارو اردو به یه شهر دیگه ببرن و میخواستم یه توضیح هایی بهش بدم و به این فکر افتادم که با ا.ت برم تا مزه ی دهنشو بفهمم.
کیم:ا.ت فردا میای بریم سر قرار با معلم سه یون؟
ا.ت:من؟ معلم سه یون؟ برای چی؟
کیم:میخوام ببینم چقدر باهوشی.
ا.ت:ا...اوکی
کیم:پس برو بخواب شب بخیر
ا.ت:شب بخیر
راوی:ا.ت و کیم هردو رفتن خوابیدن و ا.ت ساعت ۸ صبح و کیم ساعت ۷ و نیم صبح بیدار شد
ا.ت:صبح بخیر
کیم:صب بخیر
جئون:ماهم که کشکیم
ا.ت:تو کشکم نیستی
جئون:میمون
کیم:اماده شو بریم
ا.ت:الان؟ الان که ساعت ۸ شده تازه
کیم:ما زودتر میریم
ا.ت:خیله خببب
کیم:غر نزننن
راوی:رفتن بیرون تا اینکه...
۱۰.۸k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.