[پارت دوم]
[پارت دوم]
بد از این ک بهش گفتم خوشبختم راهمو گذاشتم رفتم و دیگه هیچ وقت اونو ندیدم همین طوری ب زندگیم کسل کنندم ادامه می دادم تا این که دوستام بهم پیشنهاد میدن امشب بریم بیرون من قبول کردم ک امشب باهاشون برم بیرون رفتم لباس بپوشم بد از نیم ساعت آماده شدم و ب دوستام زنگ زدم ک بیان دنبالم وقتی زنگ زدم گفتن ما الان ی ساعته ک پایین منتظر تو ایم گفتم عه واقعا پس من الان میام پایین و زود زود رفتم پایین سوار ماشین شدیم ک بریم یهو تو راه ماشین خراب شد و هیچ کسم نبود ک کمک کنه هرکی هم ک رد میشد نمی وایساد ک کمکمون کنه تا این که یکی وایساد از ماشین پیاده شد و اومد کمکمون کرد از صداش انگار آشنا میومد من تو ماشین نشستع بودم و هیچی هم معلوم نبود از ماشین پیاده شدم رفتم ببینم این کیه دیدم همون پسرت ک سگش بهم حمله کرده بود با تعجب گفتم تو همونی نیستی ک سگش بهم حمله کرد ؟
تهیونگ:عه تویی ا/ت چ خوب باز همو دیدیم این ی معجزستت
ا/ت: اره باز همو دیدیم اما این معجزه این وسط چیکار می کنه
تهیونگ : جون چقدرم رکی
ا/ت: من رکم اما از نظر خودم اصلا رک نیستم
تهیونگ : خب ولش اما این خیلی عجیب نیست ک دوباره همو دیدیم
ا/ت:نه کجاش عجیب دنیا کوچیکه و آدما ممکنه همو اتفاقی ببین
تهیونگ : خب اره اینم هست خب ماشین کارش تمام می تونید برید و راستی میخواین برین کجا ؟
ا/ت: ینی الان باید بگیم؟
تهیونگ: نه برا این گفتم ک شاید منم بخوام برم جایی ک شما میرین
ا/ت: آها خب بچه ها بریم دیگه
دوستام : اره بریم
ا/ت: خب خدافز تهیونگ
تهیونگ : خدافز
سوار ماشین شدیم و رفتیم از زمانی ک نشستم تو ماشین تا آخر ک رسیدیم فقط دوستام در مورد تهیونگ حرف میزدن و تهیونگم پشت سر ما داشت میومد😐🤝
ب دوستام گفتم که چرا این دنباله ماهه
دوستام : بزار بیادددد
باشه باشه فقط یکم کمتر در مورد پسر مردم حرف بزنید
دوستام : ا/ت تو چت شده خو چی بگیم پسره خیلی جذابهههه
باشه باشه کی میرسیم خب
دوستام : یکم دیگه مونده
باشه
دوستام : خب رسیدیم بچه ها پایده شین
اوه اومدیم کلوپ😹😆 فقط بچه ها اگر من مست کردم بدبخت میشین ها رفتیم داخل صدای موسیقی خیلی زیاد بود بیش از حدم شلوغ بود خیلی خوب بود تا اینکه من باز تهیونگو دیدم 😐
دوستام : واییی این باز اومدددد جذاب لعنتی
😂بچه ها جم کنید خودتونو نگاش نکنین الان میاد پیشمون و همین طور ک گفتم اینقدر اینا نگاش کردن تا اون متوجه شد و اومد پیشمون
تهیونگ : چیزی شده ک همتون بجز ا/ت چشتون پیش منه
دوستام : میشه پیش ما بشینی
ا/ت:بچه هاااا این چیه ک میگین
تهیونگ : بله حتما ک میشینم
دوستام : میشه بگی کجایی هستی و چند سالته و همین طور اسمتو بگی
خب اینم پارت دوم اومید وارم خوشتون بیاد دوستون دارم بای✨❤️
بد از این ک بهش گفتم خوشبختم راهمو گذاشتم رفتم و دیگه هیچ وقت اونو ندیدم همین طوری ب زندگیم کسل کنندم ادامه می دادم تا این که دوستام بهم پیشنهاد میدن امشب بریم بیرون من قبول کردم ک امشب باهاشون برم بیرون رفتم لباس بپوشم بد از نیم ساعت آماده شدم و ب دوستام زنگ زدم ک بیان دنبالم وقتی زنگ زدم گفتن ما الان ی ساعته ک پایین منتظر تو ایم گفتم عه واقعا پس من الان میام پایین و زود زود رفتم پایین سوار ماشین شدیم ک بریم یهو تو راه ماشین خراب شد و هیچ کسم نبود ک کمک کنه هرکی هم ک رد میشد نمی وایساد ک کمکمون کنه تا این که یکی وایساد از ماشین پیاده شد و اومد کمکمون کرد از صداش انگار آشنا میومد من تو ماشین نشستع بودم و هیچی هم معلوم نبود از ماشین پیاده شدم رفتم ببینم این کیه دیدم همون پسرت ک سگش بهم حمله کرده بود با تعجب گفتم تو همونی نیستی ک سگش بهم حمله کرد ؟
تهیونگ:عه تویی ا/ت چ خوب باز همو دیدیم این ی معجزستت
ا/ت: اره باز همو دیدیم اما این معجزه این وسط چیکار می کنه
تهیونگ : جون چقدرم رکی
ا/ت: من رکم اما از نظر خودم اصلا رک نیستم
تهیونگ : خب ولش اما این خیلی عجیب نیست ک دوباره همو دیدیم
ا/ت:نه کجاش عجیب دنیا کوچیکه و آدما ممکنه همو اتفاقی ببین
تهیونگ : خب اره اینم هست خب ماشین کارش تمام می تونید برید و راستی میخواین برین کجا ؟
ا/ت: ینی الان باید بگیم؟
تهیونگ: نه برا این گفتم ک شاید منم بخوام برم جایی ک شما میرین
ا/ت: آها خب بچه ها بریم دیگه
دوستام : اره بریم
ا/ت: خب خدافز تهیونگ
تهیونگ : خدافز
سوار ماشین شدیم و رفتیم از زمانی ک نشستم تو ماشین تا آخر ک رسیدیم فقط دوستام در مورد تهیونگ حرف میزدن و تهیونگم پشت سر ما داشت میومد😐🤝
ب دوستام گفتم که چرا این دنباله ماهه
دوستام : بزار بیادددد
باشه باشه فقط یکم کمتر در مورد پسر مردم حرف بزنید
دوستام : ا/ت تو چت شده خو چی بگیم پسره خیلی جذابهههه
باشه باشه کی میرسیم خب
دوستام : یکم دیگه مونده
باشه
دوستام : خب رسیدیم بچه ها پایده شین
اوه اومدیم کلوپ😹😆 فقط بچه ها اگر من مست کردم بدبخت میشین ها رفتیم داخل صدای موسیقی خیلی زیاد بود بیش از حدم شلوغ بود خیلی خوب بود تا اینکه من باز تهیونگو دیدم 😐
دوستام : واییی این باز اومدددد جذاب لعنتی
😂بچه ها جم کنید خودتونو نگاش نکنین الان میاد پیشمون و همین طور ک گفتم اینقدر اینا نگاش کردن تا اون متوجه شد و اومد پیشمون
تهیونگ : چیزی شده ک همتون بجز ا/ت چشتون پیش منه
دوستام : میشه پیش ما بشینی
ا/ت:بچه هاااا این چیه ک میگین
تهیونگ : بله حتما ک میشینم
دوستام : میشه بگی کجایی هستی و چند سالته و همین طور اسمتو بگی
خب اینم پارت دوم اومید وارم خوشتون بیاد دوستون دارم بای✨❤️
۴۴.۱k
۲۴ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.