Psychic lover۱۵
Psychic lover۱۵
خوب پس دلت کتک میخواد؟
سونا:تحدیدم میکنی…
اومد جلو و لباسم رو تا زیر
سینم داد بالا و کبودی ها رو دید به
ثانیه نکشیده لباسم رو دادم پایین
سونا:نکن
……:یعنی اینقدر معصومی دختر(پوزخند
سونا:حداقل هرزه نیستم
……:میگی من هرزم؟
سونا:من نمیدونم شاید باشی
شایدم نه
دیدم خیلی تند و جدی داره
میاد سمتم منم سرم گرفتم پایین و گفتم
سونا:ببخشید…من نگفتم هرزه ای
هق هق فقط گفتم هق میتونی باشی یا
هق میتونی هق نباشی هق
لطفا نزن هق هق درد میگیره هق هق…
…….:(قهقه ترسناک)خوشم میاد از
ترست،وحشتت،التماس کردنت.فکر
نکن عاشقتم و فقط کارای تو رو
دوست دارم…ترس و وحشت
همه برای من یک لذته.
سونا:هق هق من کاریت که هق نکردم
……:میدونی من از کسایی
که میخوان من رو اصلاح کنن
بدم میاد مثل تو خانم دکتر
سونا:من وظیفه ام اینه
(درسته…..همون بیماره سونا هستش
اما چون من نمیخوام شخصیت
اصلی الان لو بره همون…..میزارم
چون اینجا نه چا اونه نه جان)
سونا:جان؟
…….:من نه جانم نه چا اون
سونا:شخصیت جدیدت!اینجوری
درمانت….
…….:خفه شو(داد)تو نمیتونی
من رو درمان کنی چون من بیمارت
نیستم…بفهم اینو(داد)
سونا:من متاسـ….(خون دماغ شد)
…….:چه مرگت شد
دوست نداشتم بحث و ادامه بدم
پس دوییدم سمت اتاقم.
دیدم صدای قدماش میاد که
داره نزدیک اتاق میشه
در رو باز کرد و اومد تو موهام و گرفت
و گفت
……:مگه اجازه دادم که بری؟(پوزخند)
سونا:متاسفم اگر خون…دماغم ایییی
داره خون میاد هق هق(لکنت)
لکنت میگرفتم موقعه حرف
زدن باهاش که دیدم پرتم کرد
رو زمین.داشت کمر بندش
رو باز میکرد.نکنه جلوم لخت بشه
کمر بندش رو کمی دور دستش
پیچید و با سگکش شروع کرد
به زدنم
با هر ضربه من جیغ میزدم
خیلی درد داشت.لعنتی با
سگک اخه….خواستم از
زیر دستش فرار کنم که ضربش دقیقا
روی کمرم اومد بعدش روی رانم که
لخت بود…یک چیز مثل سوزش بود
جلوش زانو زدم و با گریه و بیحالی
گفتم
سونا:خواهش میکنم….دیگه نزن…تو
رو خدا…باشه خدمتکارت میشم….فقط
نزن.
محکم با پاش زد تو دهنم
عوضی کفش چرم پاش بود خیلی هم
سفت بود کفشش.مثل اینکه خیلی
گرون بود.دهنم پر خون شده بود
خوب پس دلت کتک میخواد؟
سونا:تحدیدم میکنی…
اومد جلو و لباسم رو تا زیر
سینم داد بالا و کبودی ها رو دید به
ثانیه نکشیده لباسم رو دادم پایین
سونا:نکن
……:یعنی اینقدر معصومی دختر(پوزخند
سونا:حداقل هرزه نیستم
……:میگی من هرزم؟
سونا:من نمیدونم شاید باشی
شایدم نه
دیدم خیلی تند و جدی داره
میاد سمتم منم سرم گرفتم پایین و گفتم
سونا:ببخشید…من نگفتم هرزه ای
هق هق فقط گفتم هق میتونی باشی یا
هق میتونی هق نباشی هق
لطفا نزن هق هق درد میگیره هق هق…
…….:(قهقه ترسناک)خوشم میاد از
ترست،وحشتت،التماس کردنت.فکر
نکن عاشقتم و فقط کارای تو رو
دوست دارم…ترس و وحشت
همه برای من یک لذته.
سونا:هق هق من کاریت که هق نکردم
……:میدونی من از کسایی
که میخوان من رو اصلاح کنن
بدم میاد مثل تو خانم دکتر
سونا:من وظیفه ام اینه
(درسته…..همون بیماره سونا هستش
اما چون من نمیخوام شخصیت
اصلی الان لو بره همون…..میزارم
چون اینجا نه چا اونه نه جان)
سونا:جان؟
…….:من نه جانم نه چا اون
سونا:شخصیت جدیدت!اینجوری
درمانت….
…….:خفه شو(داد)تو نمیتونی
من رو درمان کنی چون من بیمارت
نیستم…بفهم اینو(داد)
سونا:من متاسـ….(خون دماغ شد)
…….:چه مرگت شد
دوست نداشتم بحث و ادامه بدم
پس دوییدم سمت اتاقم.
دیدم صدای قدماش میاد که
داره نزدیک اتاق میشه
در رو باز کرد و اومد تو موهام و گرفت
و گفت
……:مگه اجازه دادم که بری؟(پوزخند)
سونا:متاسفم اگر خون…دماغم ایییی
داره خون میاد هق هق(لکنت)
لکنت میگرفتم موقعه حرف
زدن باهاش که دیدم پرتم کرد
رو زمین.داشت کمر بندش
رو باز میکرد.نکنه جلوم لخت بشه
کمر بندش رو کمی دور دستش
پیچید و با سگکش شروع کرد
به زدنم
با هر ضربه من جیغ میزدم
خیلی درد داشت.لعنتی با
سگک اخه….خواستم از
زیر دستش فرار کنم که ضربش دقیقا
روی کمرم اومد بعدش روی رانم که
لخت بود…یک چیز مثل سوزش بود
جلوش زانو زدم و با گریه و بیحالی
گفتم
سونا:خواهش میکنم….دیگه نزن…تو
رو خدا…باشه خدمتکارت میشم….فقط
نزن.
محکم با پاش زد تو دهنم
عوضی کفش چرم پاش بود خیلی هم
سفت بود کفشش.مثل اینکه خیلی
گرون بود.دهنم پر خون شده بود
۴.۵k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.