عشق بد پارت 12
+مرتیکه ی آشغال(بی تربیت خودتی😐)
+اوف من الان چطوری از اینجا فرار کنم
+کوک به خدا میکشمت فقط بزار از اینجا برم بیرون
ویو کوک
توی اتاقم بودم داشتم به بوسه ی خودم و ات فکر میکردم چقد طعم لباش خوب بود اما اون گفت که از مافیا ها میترسه الان من چیکار کنم هرچی باشه من انو مال خودم میکنم توی افکار خودم غرق شده بود که یهو گوشیم زنگ خورد دیدم دشمنم شوگاست عصیانی شدم یعنی باز چی میخواد گوشی رو برداشتم و جواب دادم
"مکالمه ی کوک و شوگا"
•سلام
_چته چی میخوای(سرد)
•او میبینم اقا جونگکوک سرد رفتار میکنن
_خب مگه تو کی هستی که باهات خوب رفتار کنم عوضی(سرد)
•خب از اینا بگذریم خواستم بگم ات خانم پیش ماست
_چیییی
•بله نقط ضعفتو فهمیدم ات عه
_تو چیکار به ات داری عوضی
_ولش کن
•نه نه تو باید بیایی و ات رو با خودت ببر اگه نیایی عشقت هم میمیره
_اما...
(شوگا گوشی رو قطع کرد)
_مرتیکه ی عوضی
_جیمین(داددد)
جیمین اومد داخل
÷چی شده
_زود باش نگهبان هارو اماده کن
÷چرا
_ات رو دزدیدن
÷اون کیه
_عا..چیزه..دوس دخترمه
÷مگه دوس دختر تو سوهی نیس
_بعدا برات توضیح میدم
_برو نگهبان هارو حاظر کن میریم پیش شوگا
÷ولی اون دشمنته
_لطفا حرف نباشه زود برو حاظر شون کن
÷باشه
جیمین رفت
_ات نجاتت میدم نترس
ویو کوک
بعد از اینکه نگهبان هارو اماده کردیم به سمت عمارت اون مرتیکه شوگا راه افتادیم رسیدم عمارتش همه مون از ماشین پیاده شدیم و من داد زدم و گفتم
_اهایی شوگا کجایی مرتیکه(دادد)
ویو شوگا
توی اتاقم بودم که یهو...
شرایط نداره پارت بعدی رو هم میزارم 💙✨
+اوف من الان چطوری از اینجا فرار کنم
+کوک به خدا میکشمت فقط بزار از اینجا برم بیرون
ویو کوک
توی اتاقم بودم داشتم به بوسه ی خودم و ات فکر میکردم چقد طعم لباش خوب بود اما اون گفت که از مافیا ها میترسه الان من چیکار کنم هرچی باشه من انو مال خودم میکنم توی افکار خودم غرق شده بود که یهو گوشیم زنگ خورد دیدم دشمنم شوگاست عصیانی شدم یعنی باز چی میخواد گوشی رو برداشتم و جواب دادم
"مکالمه ی کوک و شوگا"
•سلام
_چته چی میخوای(سرد)
•او میبینم اقا جونگکوک سرد رفتار میکنن
_خب مگه تو کی هستی که باهات خوب رفتار کنم عوضی(سرد)
•خب از اینا بگذریم خواستم بگم ات خانم پیش ماست
_چیییی
•بله نقط ضعفتو فهمیدم ات عه
_تو چیکار به ات داری عوضی
_ولش کن
•نه نه تو باید بیایی و ات رو با خودت ببر اگه نیایی عشقت هم میمیره
_اما...
(شوگا گوشی رو قطع کرد)
_مرتیکه ی عوضی
_جیمین(داددد)
جیمین اومد داخل
÷چی شده
_زود باش نگهبان هارو اماده کن
÷چرا
_ات رو دزدیدن
÷اون کیه
_عا..چیزه..دوس دخترمه
÷مگه دوس دختر تو سوهی نیس
_بعدا برات توضیح میدم
_برو نگهبان هارو حاظر کن میریم پیش شوگا
÷ولی اون دشمنته
_لطفا حرف نباشه زود برو حاظر شون کن
÷باشه
جیمین رفت
_ات نجاتت میدم نترس
ویو کوک
بعد از اینکه نگهبان هارو اماده کردیم به سمت عمارت اون مرتیکه شوگا راه افتادیم رسیدم عمارتش همه مون از ماشین پیاده شدیم و من داد زدم و گفتم
_اهایی شوگا کجایی مرتیکه(دادد)
ویو شوگا
توی اتاقم بودم که یهو...
شرایط نداره پارت بعدی رو هم میزارم 💙✨
۸.۴k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.