عاشق یه خلافکار شدم پارت

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۶

بادیگارده رفت در زد و
بادیگارد : قربان میتونم بیام تو ؟
منتظر جواب بودم که یه نفر بای صدای بم مردونه و همچنین جذاب گفت
..... : بیا تو
بادیگارده رفت تو
بادیگارد : قربان....اون اینجاست
..... : بیارش تو
اومد و هلم داد داخل و خودش سریعا درو بست
نمیدونستم باید چیکار کنم ولی از اونجایی که خیلی ترسیده بودم سرمو اوردم پایینو تعظیم کردم که
..... : از طرف کی اومدی ؟ (سرد و جدی)
ا.ت : آقای چان منو فرس...
نذاشت حرفمو کامل کنم و گفت
..... : خیلی خب
فهمیدم خیلی نباید جلوش حرف بزنم پس همونطور وایسادم سر جام
..... : معرفی کن
ا.ت : کیم ا.ت هستم
..... : چند سالته ؟
ا.ت : ۲۰
..... : ندیدمت سرتو بیار بالا
منم ندیده بودمش دلم میخواست دوباره نگاش کنم پس زود سرمو اوردم بالا
..... : هه....برو از الان کارتو شروع کن مرخصی
ادامه دارد....

۱۰ لایک
دیدگاه ها (۱۰)

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۷ دلم نمیخواست برم بیرون دنبال یه ب...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۵فرداتوی خواب ناز بودم که(صدای آرام...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۴ساعت کاریم تمام شده بود رفتم سوار ...

شوهر دو روزه. پارت۷۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط