عشق جاودان
عشق جاودان
پارت ۱۲۵
شخص مورد نظر ساچی کاگاوا بود. دختر رییس مافیایی در آمریکا هست و تهدیدی برای ماست. قراره من به دخترش نزدیک بشم و ازش اطلاعات به دست بیارم و اینکه قراره به دختره نزدیک بشم اذیتم میکنه.
به فرودگاه رسیدم و وارد شدم. منتظر کاگاوا بودم . چند دقیقه ای گذشت که دیدمش . یکی دیگه از افراد مافیا اونجا بود ،بهش علامت دادم و اونم رفت سمت کاگاوا ، منم رفتم سمتش. مامور محکم زد به کاگاوا وقتی نزدیک بود بیوفته ، گرفتمش .
دازای: حالتون خوبه؟
ساچی: اوه آره ، مرسی
دازای: خواهش میکنم
از بغلم اومد بیرون رو نگاهی بهم انداخت . چشماش برق زد
ساچی: تنهایی؟
دازای: آره، چطور؟
ساچی: خوبه ، حیف نیست مرد به این جذابی تنها باشه
دازای: چطور؟ نکنه عاشقم شدی؟
ساچی: آره
دازای: اوه ،شما هم خانم زیبایی هستین حیف تنها باشین
ساچی: پس چطوره همراهم بیای؟
دازای: نمیترسی کاری کنم؟
ساچی: اگه تو باشی نه
دازای: اوه، خودتو معرفی نمیکنی ؟
ساچی: کاگاوا ساچی
دازای: منم اوسامو دازای
همراهش از فرودگاه اومدم بیرون. دو نفر اومدن سمت مون
ناشناس: خانم این کیه ؟
ساچی : دازای همراهمه ، اون باهام میاد
ناشناس:ولی خانم...
ساچی: هیسس ، همینکه گفتم
همراهش سوار ماشین شدم. همه چیز طبق نقشه بود. حالم از همین الان بهم خورده بود ولی باید تحمل میکرد به خونه که رسیدیم بادیگارد ها در رو باز کردن اول من بعد ساچی پیاده شدیم
پارت ۱۲۵
شخص مورد نظر ساچی کاگاوا بود. دختر رییس مافیایی در آمریکا هست و تهدیدی برای ماست. قراره من به دخترش نزدیک بشم و ازش اطلاعات به دست بیارم و اینکه قراره به دختره نزدیک بشم اذیتم میکنه.
به فرودگاه رسیدم و وارد شدم. منتظر کاگاوا بودم . چند دقیقه ای گذشت که دیدمش . یکی دیگه از افراد مافیا اونجا بود ،بهش علامت دادم و اونم رفت سمت کاگاوا ، منم رفتم سمتش. مامور محکم زد به کاگاوا وقتی نزدیک بود بیوفته ، گرفتمش .
دازای: حالتون خوبه؟
ساچی: اوه آره ، مرسی
دازای: خواهش میکنم
از بغلم اومد بیرون رو نگاهی بهم انداخت . چشماش برق زد
ساچی: تنهایی؟
دازای: آره، چطور؟
ساچی: خوبه ، حیف نیست مرد به این جذابی تنها باشه
دازای: چطور؟ نکنه عاشقم شدی؟
ساچی: آره
دازای: اوه ،شما هم خانم زیبایی هستین حیف تنها باشین
ساچی: پس چطوره همراهم بیای؟
دازای: نمیترسی کاری کنم؟
ساچی: اگه تو باشی نه
دازای: اوه، خودتو معرفی نمیکنی ؟
ساچی: کاگاوا ساچی
دازای: منم اوسامو دازای
همراهش از فرودگاه اومدم بیرون. دو نفر اومدن سمت مون
ناشناس: خانم این کیه ؟
ساچی : دازای همراهمه ، اون باهام میاد
ناشناس:ولی خانم...
ساچی: هیسس ، همینکه گفتم
همراهش سوار ماشین شدم. همه چیز طبق نقشه بود. حالم از همین الان بهم خورده بود ولی باید تحمل میکرد به خونه که رسیدیم بادیگارد ها در رو باز کردن اول من بعد ساچی پیاده شدیم
- ۱.۵k
- ۲۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط