تک پارتی غمگین
تک پارتی غمگین
امید
_____________
تند تند تو راهرو بیمارستان میدوید خیلی خوشحال بود باید هرچی سریعتر این خبر رو به ا.ت میداد دکتر گفته بود بیماریش رو به درمانه دقیقا همون زمانی که ازش قطع امید کرده بودن و بستری شده بود ...به اتاق رسید رسید کمی صبر کرد یه نفس عمیق کشید و سریع در رو باز کرد
_ا.ت...ا.ت؟؟
ا.تی روی تخت نبود ...همه جا اتاق رو گشت ولی هیچکس نبود ...سریع از اتاق بیرون اومد و پرستار ها رو خبر کرد ...نگران و آشفته بود کجا یهو غیبش زد؟!...پیامی به گوشیش اومد از طرف ا.ت بود ...پیام رو باز کرد
ات:الان حتما داری دنبالم میگردی...بیا پل ...
سریع از بیمارستان بیرون زد با تمام سرعت سمت پلی که ا.ت بود رفت ...روی پل دنبال ا.ت میگشت که بالاخره دیدش ...
_ا.ت؟؟...بیا عقب حواست نیست میافتی ها ...
ا.ت با صدای جونگکوک برگشت ...
ات:اومدی!...
_ا.ت چرا اومدی اینجا؟!...تو باید تحت درمان باشی بیماریت داره خوب میشه تو...
ات:دکتر بهت گفت؟؟...دروغ گفته جونگکوکی بیماری من از نوع مرحله چهار هست از پرستار ها شنیدم امیدی به زنده موندم نیست
_اون ها پرستارن ا.ت...دکتر خودش بهم گفت ...همیشه تو همه کار ها امید وجود داره ...ا.ت؟! تو که نیامدی اینجا تا...
ات:امید؟!...امید برای آدم معروفاس برای آدم پولدار ها ....ما که معمولی هستیم به چی امید داشته باشیم؟!...وقتی معلوم نیست الان بریم سرکار قبولمون کنن یا نه ...جونگکوکا من و تو اصلا شبیه هم نیستیم تو یه آدم پولداری ولی من ...تنها چیزی که دارم همون خونس همین !
_ا.ت تو من رو داری خب؟؟...قرار نیست همیشه زندگی یکسان پیش بره ...
ات:به هرحال اومدم اینجا چون نمیخوام با درد بمیرم ...میخوام تو چند لحظه خودم بسپرم به رود خونه و تمام ...مرگ بدون درد ...
_اونجوری قلب من چی ها؟!...نمیگی اینجا یه نفر هست که جونش به تو وصله ...اگر تو خودت رو بندازی انگار من رو هم انداختی ...انگار شادی،امید،سرزندگی و ...من رو انداختی ...
ا.ت یه قدم عقب تر رفت....
_ا.ت نه...
ات:من نمیخوام وقتی دارم زجر میکشم ...درد کشیدن من رو ببینی
_ولی داری خودت رو جلو من میکشی ...میفهمیی؟!
ات لبخند کمرنگی زد ...
ات:پدرت راست میگفت...من عرضه نگه داشتن فرشته مثل تو رو ندارم ...پدرت راست میگفت من قاتل خانوادمم ....من اگر عاشق تو بشم یه گناه انجام دادم یادته این رو پدرت گفت
_ا.ت اون یه تصادف بود ...
ات:ولی من زنده موندم ...چون پدرم بغلم کرد و اون زخمی شد ...
_ا.ت با پایین انداختن خودت هیچی درست نمیشه...فقط قاتل جسم و روح من میشی همین !
ادامه کامنت
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#JUNGKOOK
امید
_____________
تند تند تو راهرو بیمارستان میدوید خیلی خوشحال بود باید هرچی سریعتر این خبر رو به ا.ت میداد دکتر گفته بود بیماریش رو به درمانه دقیقا همون زمانی که ازش قطع امید کرده بودن و بستری شده بود ...به اتاق رسید رسید کمی صبر کرد یه نفس عمیق کشید و سریع در رو باز کرد
_ا.ت...ا.ت؟؟
ا.تی روی تخت نبود ...همه جا اتاق رو گشت ولی هیچکس نبود ...سریع از اتاق بیرون اومد و پرستار ها رو خبر کرد ...نگران و آشفته بود کجا یهو غیبش زد؟!...پیامی به گوشیش اومد از طرف ا.ت بود ...پیام رو باز کرد
ات:الان حتما داری دنبالم میگردی...بیا پل ...
سریع از بیمارستان بیرون زد با تمام سرعت سمت پلی که ا.ت بود رفت ...روی پل دنبال ا.ت میگشت که بالاخره دیدش ...
_ا.ت؟؟...بیا عقب حواست نیست میافتی ها ...
ا.ت با صدای جونگکوک برگشت ...
ات:اومدی!...
_ا.ت چرا اومدی اینجا؟!...تو باید تحت درمان باشی بیماریت داره خوب میشه تو...
ات:دکتر بهت گفت؟؟...دروغ گفته جونگکوکی بیماری من از نوع مرحله چهار هست از پرستار ها شنیدم امیدی به زنده موندم نیست
_اون ها پرستارن ا.ت...دکتر خودش بهم گفت ...همیشه تو همه کار ها امید وجود داره ...ا.ت؟! تو که نیامدی اینجا تا...
ات:امید؟!...امید برای آدم معروفاس برای آدم پولدار ها ....ما که معمولی هستیم به چی امید داشته باشیم؟!...وقتی معلوم نیست الان بریم سرکار قبولمون کنن یا نه ...جونگکوکا من و تو اصلا شبیه هم نیستیم تو یه آدم پولداری ولی من ...تنها چیزی که دارم همون خونس همین !
_ا.ت تو من رو داری خب؟؟...قرار نیست همیشه زندگی یکسان پیش بره ...
ات:به هرحال اومدم اینجا چون نمیخوام با درد بمیرم ...میخوام تو چند لحظه خودم بسپرم به رود خونه و تمام ...مرگ بدون درد ...
_اونجوری قلب من چی ها؟!...نمیگی اینجا یه نفر هست که جونش به تو وصله ...اگر تو خودت رو بندازی انگار من رو هم انداختی ...انگار شادی،امید،سرزندگی و ...من رو انداختی ...
ا.ت یه قدم عقب تر رفت....
_ا.ت نه...
ات:من نمیخوام وقتی دارم زجر میکشم ...درد کشیدن من رو ببینی
_ولی داری خودت رو جلو من میکشی ...میفهمیی؟!
ات لبخند کمرنگی زد ...
ات:پدرت راست میگفت...من عرضه نگه داشتن فرشته مثل تو رو ندارم ...پدرت راست میگفت من قاتل خانوادمم ....من اگر عاشق تو بشم یه گناه انجام دادم یادته این رو پدرت گفت
_ا.ت اون یه تصادف بود ...
ات:ولی من زنده موندم ...چون پدرم بغلم کرد و اون زخمی شد ...
_ا.ت با پایین انداختن خودت هیچی درست نمیشه...فقط قاتل جسم و روح من میشی همین !
ادامه کامنت
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#JUNGKOOK
۱۷.۱k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.