چند پارتی
چند پارتی
ازدواج اجباری
پارت سوم
_____________
ویو ا.ت
وارد سالن شدند ...همهمه ای که به وجود اومده بود به خاطر ورود نامجون و ا.ت آروم شد ...همه یا حداقل بیشترشان اولین بار بود ا.ت رو میدیدند...میدونستند نامجون ازدواج کرده ولی از اینکه چه کسی زنش هست خبر نداشتند...
ا.ت همراه با نامجون به همه سلام کرد و دور میزی که پسرا و زناشون نشسته بودند رفتند ...
جیهوپ:اوه ا.ت نیامده معروف شدی ...
ات:برای چی؟!
هوپی:یه نگاه به اطرافت بکن ...همه دارن در مورد تو حرف میزنن و تو رو نشان میدند...
ات:آها...ببینم جیمینا این مراسم چقدر طول میکشه؟!
جیمین:...ف،فکر کنم یه سه ساعتی معطل بشیم ....چرا از نام....
ات:ممنوننممم...
یک ساعتی گذشت که یکی از دوست های پسرا یه اسم سوهیون اومد ...اولین بار بود می دیدمش .....کنار ا.ت نشست ...با بچه ها شروع کردند به حرف زدن که دست یه نفر رو روی ر،،ون هام حس کردم از سردی دستش بدنم لرزید نگاهی به سوهیون کردم که انگار نه انگار دستش روی پ،امه ...دستش رو پس زدم که دوباره دستش رو گذاشت ...سعی کردم به نامجون نزدیک تر بشم اما باز هم کار خودش رو میکرد ....
جیمین که انگار موضوع رو فهمیده بود لب زد
جیمین:سوهیون؟!...بهتر نیست دستت رو از روی ر،،ون های ا.ت برداری ؟!....داری اذیتش میکنی نمیبینی داره هی به نامجون نزدیک تر میشه ؟!...
با این حرف جیمین سوهیون دستش رو برداشت
@چ،چی؟؟...آهه جیمین شی چی داری میگی! من کی اینکار رو کردم ؟؟...
نامجون سمت سوهیون و ا.ت برگشت تک خنده عصبی کرد ...
_چی؟؟....کاری نکردی؟!
@ن،نه...نکردم
نامجون بلند شد و بین ات و سوهیون وایستاد
صندلی ا.ت رو عقب کشید ...
_به نظرت این رد دست منه؟!...قرمزی رو نگاه کردی؟!...
سوهیون جلو نامجون زانو زد ...
@ببخشید...واقعا میگم شرمندم ...دیگه تکرار نمیکنم تروخدا....
_فقط از اینجا گمشو بیرون ...
@چ،چشم...
سوهیون بلند شد و از اونجا بیرون رفت ....نامجون با عصبانیت روی صندلی نشست با یه دستش پا،های ا.ت رو سمت خودش کشید و دوباره مشغول حرف زدن شد ...
پرش زمانی به خونه ...
ا.ت زودتر از نامجون وارد خونه شد و روی مبل خودش رو پرت کرد ...
ات:آخیششش....
نامجون وارد خونه شد کتش رو در آورد و روی دسته مبل پرت کرد
_حتما باید همچین لباس مسخره ای بپوشی؟!
ات:تو گفتی یه کاری کنم آبروت حفظ بشه...
_ولی نگفتم یه کاری کنی که هر،زه بشی...
ادامه کامنت
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#NAMJOON
ازدواج اجباری
پارت سوم
_____________
ویو ا.ت
وارد سالن شدند ...همهمه ای که به وجود اومده بود به خاطر ورود نامجون و ا.ت آروم شد ...همه یا حداقل بیشترشان اولین بار بود ا.ت رو میدیدند...میدونستند نامجون ازدواج کرده ولی از اینکه چه کسی زنش هست خبر نداشتند...
ا.ت همراه با نامجون به همه سلام کرد و دور میزی که پسرا و زناشون نشسته بودند رفتند ...
جیهوپ:اوه ا.ت نیامده معروف شدی ...
ات:برای چی؟!
هوپی:یه نگاه به اطرافت بکن ...همه دارن در مورد تو حرف میزنن و تو رو نشان میدند...
ات:آها...ببینم جیمینا این مراسم چقدر طول میکشه؟!
جیمین:...ف،فکر کنم یه سه ساعتی معطل بشیم ....چرا از نام....
ات:ممنوننممم...
یک ساعتی گذشت که یکی از دوست های پسرا یه اسم سوهیون اومد ...اولین بار بود می دیدمش .....کنار ا.ت نشست ...با بچه ها شروع کردند به حرف زدن که دست یه نفر رو روی ر،،ون هام حس کردم از سردی دستش بدنم لرزید نگاهی به سوهیون کردم که انگار نه انگار دستش روی پ،امه ...دستش رو پس زدم که دوباره دستش رو گذاشت ...سعی کردم به نامجون نزدیک تر بشم اما باز هم کار خودش رو میکرد ....
جیمین که انگار موضوع رو فهمیده بود لب زد
جیمین:سوهیون؟!...بهتر نیست دستت رو از روی ر،،ون های ا.ت برداری ؟!....داری اذیتش میکنی نمیبینی داره هی به نامجون نزدیک تر میشه ؟!...
با این حرف جیمین سوهیون دستش رو برداشت
@چ،چی؟؟...آهه جیمین شی چی داری میگی! من کی اینکار رو کردم ؟؟...
نامجون سمت سوهیون و ا.ت برگشت تک خنده عصبی کرد ...
_چی؟؟....کاری نکردی؟!
@ن،نه...نکردم
نامجون بلند شد و بین ات و سوهیون وایستاد
صندلی ا.ت رو عقب کشید ...
_به نظرت این رد دست منه؟!...قرمزی رو نگاه کردی؟!...
سوهیون جلو نامجون زانو زد ...
@ببخشید...واقعا میگم شرمندم ...دیگه تکرار نمیکنم تروخدا....
_فقط از اینجا گمشو بیرون ...
@چ،چشم...
سوهیون بلند شد و از اونجا بیرون رفت ....نامجون با عصبانیت روی صندلی نشست با یه دستش پا،های ا.ت رو سمت خودش کشید و دوباره مشغول حرف زدن شد ...
پرش زمانی به خونه ...
ا.ت زودتر از نامجون وارد خونه شد و روی مبل خودش رو پرت کرد ...
ات:آخیششش....
نامجون وارد خونه شد کتش رو در آورد و روی دسته مبل پرت کرد
_حتما باید همچین لباس مسخره ای بپوشی؟!
ات:تو گفتی یه کاری کنم آبروت حفظ بشه...
_ولی نگفتم یه کاری کنی که هر،زه بشی...
ادامه کامنت
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#NAMJOON
۲۰.۵k
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.