Wild rose cabaret

• Wild rose cabaret •


#part215


#paniz

بعد از خوردن عصرونه بچها رفتن ، نشسته بودم که در همین حین گوشیم زنگ خورد با دیدن اسم دیانا

نفسی کشیدم و بلند شدم رفتم سمت حیاط

_جانم

دیانا: چطوری حالت خوبه

_خوبم نگران نباش

دیانا : مطمئن باشم دیگه پانیذ دست به سرم که نمی‌کنی

_خوبم دیگه دارو هام میخورم چیزی نیست

دیانا : باشه ..راستی دایی چند روزی اینجا بوده نتونسته بیاد ببینت دعوتتون کرد بر چند روز برین ازمیر، خوبه دیگه یکم حال و هواتم عوض میشه

نگاهی چرخوندم تو حیاط
_نمیدونم به رضا میگم بعد

دیانا: رضا خبر داره فکر کنم

_باشه پس

دیانا: پانیذ هر موقع احتیاج به حرف زدن داشتی زنگ بزن خب

سری تکون دادم و برگشتم که رضا با لبخند به سمتم میومد

_باشه زنگ میزنم کاری نداری

دیانا: نه عزیزم مواظب باش خدافظ

_خدافظ

دستی دور شونه هام کشید
رضا: دیانا بود

_آره میگ....

رضا: آره خبر دارم اگه بشه این هفته میریم چطوره

دستی به صورتم کشید که نگاهش کردم مطمئن بودم پشت این رنگ نگاه و نقاب یه مرد داغون ، خسته و تاریک هست

اما بازم داره همه چی رو خوب جلوه میده
هردومون میدونستیم اتفاق خیلی بزرگی رو پشت سر گذاشتیم

و هنوز هضمش سخت بود
_نمیدونم این حس درست یا نه اما احساس پوچی میکنم ، حس میکنم با...اتفاقی که افتاده نمیتونم مثل و یا حتی مادر خوبی باشم....

با گذاشتن دستش جلو دهنم حرفم نصفه موند

رضا:شاید مثل قبل نشیم اما قول میدم همه رو با هم جبران کنیم ، یه فرصت به خودمون بدیم و با هم درستش کنیم

_ معلومه که بهم فرصت میدیم اما حالمون....

رضا: اصلا میریم یه جا دیگه زندگی می‌کنیم خوبه هر جا که تو باشی من باشم دلا باشه، جوری میریم که حتی کسی پیدا مون هم نکن

قطره اشکی ریختم

_همچین جایی نیست و نخواهد هم بود ، ما نمیتونیم یکطرفه تصمیم بگیریم بابات مامانت حتی شغلت اینجاست

اشکم رو پاک کردم
رضا: اگه نباشه تو همین شهر یه جا پیدا میکنم میریم خوبه اما فقط تو خوب باش

طاقت نیاوردم بغلش کردم
دلم بغل گرمش رو میخواست ، حرارتی که سلول به سلول بدنم رو گرم میکرد ....

#panleo
#mehrashad
#ardiya
#پانلئو
#محراشاد
#اردیا
دیدگاه ها (۱۴)

• Wild rose cabaret •#part216#paniz_بریم تو سرد شد هوا تک خن...

• Wild rose cabaret •#part217#panizبعد از شام متین رفت و بعد...

• Wild rose cabaret •#part214#panizبا صداشون متوجه شدیم محرا...

• Wild rose cabaret •#part213#panizبعد از گرفتن دوش ، حس سبک...

رمان بغلی من پارت ۱۱۵و۱۱۶و۱۱۷ارسلان :یه روز نشده ناز میشیدیا...

رمان بغلی من پارت ۱۲۴و۱۲۵و۱۲۶و۱۲۷و۱۲۸ارسلان: معلومه که میام ...

🜽 Bangchan bubble up ۰۱:۰۵آپدیت بابل بنگچانجایزه‌ی «آلبوم س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط