[واقعیت خاب]🦋🪄🖤
[واقعیت خاب]🦋🪄🖤
Part7
دستگاه مشترک مورد نظرخاموش میباشد...
مگه میشه؟چطور ممکنه با استرس سر جام میشینمو مشغول کندن پوست دستم میشم هر ثانیه برام اندازه یک قرن میگذشت در عرض چند دقیقه هزار نوع فکر بهم حجوم میاورد با شنیدن صدای تلفن رومو برمیگردونم با صدای گردنم متوجه میشم یکم زیادروی کردم اما مهم نیس با دستای لرزون تلفنو جواب میدم
+ب..بفر..مایین؟
@شما خانم ا.ت هستین؟
+بله بفرمایین؟
@از بیمارستان باهاتون تماس میگیرم ظاهرن جناب اقای جانگ هوسوک باهاتون نسبتی دارن لطفا هر چی زودتر تشیف بیارین ب خانوادشونم خبر بدین
با شنیدن این حرف دستام یخ زد بدنم قفل کرد قلبم نابود شد دیگ هیچی نمیشنیدم فقط گوشیو قطع کردم و زنگ زدم ب مامان جیهوپ جواب نداد دوباره،دوباره، دوباره اخرش ی پیام گذاشتم و اطلاع دادم و فقط ب سمت بیمارستان دوییدم وارد بخش شدم و از خانمی ک اونجا بود ادرس اتاق جیهوپو خاستم اما گفتن توی اتاق عمله برای بار دوم روحم از بدنم جدا شد مگه چقدر اوضاعش وخیمه؟ب سمت اتاق عمل دوییدم پشت سرم دیدم ک مادر پدر جیهوپ با سرعت دارن میان پس پیاممو دیدن دکتر از اتاق اومده بود بیرون رفتم سمتش و تند گفتم دکتر هوپی چیشد؟حالش خوبه؟لطفا حرف بزنین نگاهم توی نگاهش قفل شد یچیزی ته نگاهش دیدم ک خوشم نیمد با لحن ترحم انگیزی دهن باز کرد
@ اروم باشین بهتون تسلیت میگم ما هر کاری از دستمون برمیومد کردیم اما ضربه ایی ک بهشون وارد شده بشدت سنگین بوده
چ..چیی؟هوپیم دیگه نیست؟مسخرس خندیدم و یقه دکترو گرفتم دهنتو ببند چطور جرعت میکنی حرف از نبودش بزنی اون اونجاست حالش خوبه ارهه؟اره اخرمو با داد گفتم ک همه برگشتن سمتم اما برام مهم نبود دکتر متاسفمی گفت و رفت افتادم زمین یعنی چی؟ این بازی مسخره دیگه چیه؟
Part7
دستگاه مشترک مورد نظرخاموش میباشد...
مگه میشه؟چطور ممکنه با استرس سر جام میشینمو مشغول کندن پوست دستم میشم هر ثانیه برام اندازه یک قرن میگذشت در عرض چند دقیقه هزار نوع فکر بهم حجوم میاورد با شنیدن صدای تلفن رومو برمیگردونم با صدای گردنم متوجه میشم یکم زیادروی کردم اما مهم نیس با دستای لرزون تلفنو جواب میدم
+ب..بفر..مایین؟
@شما خانم ا.ت هستین؟
+بله بفرمایین؟
@از بیمارستان باهاتون تماس میگیرم ظاهرن جناب اقای جانگ هوسوک باهاتون نسبتی دارن لطفا هر چی زودتر تشیف بیارین ب خانوادشونم خبر بدین
با شنیدن این حرف دستام یخ زد بدنم قفل کرد قلبم نابود شد دیگ هیچی نمیشنیدم فقط گوشیو قطع کردم و زنگ زدم ب مامان جیهوپ جواب نداد دوباره،دوباره، دوباره اخرش ی پیام گذاشتم و اطلاع دادم و فقط ب سمت بیمارستان دوییدم وارد بخش شدم و از خانمی ک اونجا بود ادرس اتاق جیهوپو خاستم اما گفتن توی اتاق عمله برای بار دوم روحم از بدنم جدا شد مگه چقدر اوضاعش وخیمه؟ب سمت اتاق عمل دوییدم پشت سرم دیدم ک مادر پدر جیهوپ با سرعت دارن میان پس پیاممو دیدن دکتر از اتاق اومده بود بیرون رفتم سمتش و تند گفتم دکتر هوپی چیشد؟حالش خوبه؟لطفا حرف بزنین نگاهم توی نگاهش قفل شد یچیزی ته نگاهش دیدم ک خوشم نیمد با لحن ترحم انگیزی دهن باز کرد
@ اروم باشین بهتون تسلیت میگم ما هر کاری از دستمون برمیومد کردیم اما ضربه ایی ک بهشون وارد شده بشدت سنگین بوده
چ..چیی؟هوپیم دیگه نیست؟مسخرس خندیدم و یقه دکترو گرفتم دهنتو ببند چطور جرعت میکنی حرف از نبودش بزنی اون اونجاست حالش خوبه ارهه؟اره اخرمو با داد گفتم ک همه برگشتن سمتم اما برام مهم نبود دکتر متاسفمی گفت و رفت افتادم زمین یعنی چی؟ این بازی مسخره دیگه چیه؟
۲.۰k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.