Chapter 2
Chapter 2
Lucky-bloody#
پارت ۶
~فقط به بیت اهنگ توجه کن
بقیه زوج ها دورتون جمع میشن و اهنگ شروع میشه،یسری حرکات اروم رو اجرا میکنین و بعد از اینکه نقطه اوج اهنگ تموم میشه تورو روی دستش خم میکنه و صورتشو میاره جلو،نیشخند میزنه
~عادی رفتار کن
و لباشو رو لبات میزاره،چشات درشت میشه و لپات گل میندازه،صدای دست زدن رو میشنوی
کوک روشو میکنه اونور تا این صحنه رو نبینه و دستاشو مشت میکنه تا نفساشو کنترل کنه
خودتو میکشونی عقب و موهاتو میدی پشت گوشت،سئو تکخند میزنه و سرشو میاره نزدیک
~خجالتیم که هستی
دستتو میزاری رو لپات و لب پایینتو میدی تو
کوک بدو بدو میاد سمتتون
-ساعت نزدیک دوازدهه
~خب؟
چشات یهو درشت میشه
+الانه که زامبی بشم؟
سئو روشو میکنه سمتت
~زامبی بشی؟
-الان وقت حرف زدن نیست وقتی نداریم،بعدا همچیو بهتون توضیح میدم فعلا مهمونی رو تموم کنید و با ما به اتاقتون بیاید
کوک دستتو میگیره و میبرتت توی یه اتاق،یه بند چرم از توی کشو در میاره و میاد نزدیکت
+هی وایسا ببینم....میخوای منو ببندی؟
-میخوای همینجور ولت کنم تا ملتو گاز بگیری؟
+خ-خیلی خب ولی زیاد محکم نبند
-نمیشه باید محکم ببندم،خیلی طول نمیکشه فقط دو سه ساعت،خودتم چیزی حس نمیکنی
میزارتت رو تخت و دست و پاهاتو به تاج تخت میبنده
+اصلا حس خوبی به این پوزیشن ندارم
همینطور که داشت توی کشو دنبال یچیزی میگشت حرف زد
-قرار نیست بهت تجاوز کنم
+حداقل یه پتو بنداز روم لباسم کوتاهه
-خیلی خب
یه پارچه مشکی که یچیزی مثل توپ کوچیک بهش وصل بود میگیره دستش و میاد سمتت
+با اینجور وسایلا فک میکنم واقعا میخوای تجاوز کنی
-نگران نباش من به یه زامبی تجاوز نمیکنم،دهنتو باز کن
+بعد اینکه به حالت عادیم برگشتم زندت نمیزارم
-زودباش الان تبدیل میشی به حیوون
دهنتو اروم باز میکنی و اون دهنتو باهاش میبنده تا کسیو گاز نگیری
با چشمات اشاره میکنی به کوک تا پتو روت بندازه
-کفشاتو در بیارم؟
سرتو تکون میدی به چپ و راست و دوباره اشاره میکنی
-لباستو در بیارم؟
پوکر نگاش میکنی و به پتو اشاره میکنی
-اها...خب زودتر بگو
قیافت پوکر تر میشه و آه از سر نا امیدی میکشی و کوکم پتو رو میندازه روت که سئو میاد تو اتاق
~همه رفتن
نگاه میکنه به تو و پوزخند میزنه
~چخبره....اینجور که اینو بستی نمیتونم مثبت فکر کنم
نفس عمیق میکشی پوکر نگاشون میکنی
-اینکارو کردم تا نتونه گازمون بگیره
~راستی....منظورت از زامبی چیه؟
-ممم....خب ربط داره به اینکه خونش خاصه
~چه ربطی داره
-زامبی گازش گرفته
~جدی؟
-اوهوم....ولی فقط بین ساعت دوازده تا دو تبدیل میشه
~مثل فیلم سیندرلا؟که از ساعت دوازده به بعد زشت میشد
میخنده و بهت نگاه میکنه،میاد نزدیکت و دستاشو میزاره رو تخت و خم میشه...
🍃🗿
Lucky-bloody#
پارت ۶
~فقط به بیت اهنگ توجه کن
بقیه زوج ها دورتون جمع میشن و اهنگ شروع میشه،یسری حرکات اروم رو اجرا میکنین و بعد از اینکه نقطه اوج اهنگ تموم میشه تورو روی دستش خم میکنه و صورتشو میاره جلو،نیشخند میزنه
~عادی رفتار کن
و لباشو رو لبات میزاره،چشات درشت میشه و لپات گل میندازه،صدای دست زدن رو میشنوی
کوک روشو میکنه اونور تا این صحنه رو نبینه و دستاشو مشت میکنه تا نفساشو کنترل کنه
خودتو میکشونی عقب و موهاتو میدی پشت گوشت،سئو تکخند میزنه و سرشو میاره نزدیک
~خجالتیم که هستی
دستتو میزاری رو لپات و لب پایینتو میدی تو
کوک بدو بدو میاد سمتتون
-ساعت نزدیک دوازدهه
~خب؟
چشات یهو درشت میشه
+الانه که زامبی بشم؟
سئو روشو میکنه سمتت
~زامبی بشی؟
-الان وقت حرف زدن نیست وقتی نداریم،بعدا همچیو بهتون توضیح میدم فعلا مهمونی رو تموم کنید و با ما به اتاقتون بیاید
کوک دستتو میگیره و میبرتت توی یه اتاق،یه بند چرم از توی کشو در میاره و میاد نزدیکت
+هی وایسا ببینم....میخوای منو ببندی؟
-میخوای همینجور ولت کنم تا ملتو گاز بگیری؟
+خ-خیلی خب ولی زیاد محکم نبند
-نمیشه باید محکم ببندم،خیلی طول نمیکشه فقط دو سه ساعت،خودتم چیزی حس نمیکنی
میزارتت رو تخت و دست و پاهاتو به تاج تخت میبنده
+اصلا حس خوبی به این پوزیشن ندارم
همینطور که داشت توی کشو دنبال یچیزی میگشت حرف زد
-قرار نیست بهت تجاوز کنم
+حداقل یه پتو بنداز روم لباسم کوتاهه
-خیلی خب
یه پارچه مشکی که یچیزی مثل توپ کوچیک بهش وصل بود میگیره دستش و میاد سمتت
+با اینجور وسایلا فک میکنم واقعا میخوای تجاوز کنی
-نگران نباش من به یه زامبی تجاوز نمیکنم،دهنتو باز کن
+بعد اینکه به حالت عادیم برگشتم زندت نمیزارم
-زودباش الان تبدیل میشی به حیوون
دهنتو اروم باز میکنی و اون دهنتو باهاش میبنده تا کسیو گاز نگیری
با چشمات اشاره میکنی به کوک تا پتو روت بندازه
-کفشاتو در بیارم؟
سرتو تکون میدی به چپ و راست و دوباره اشاره میکنی
-لباستو در بیارم؟
پوکر نگاش میکنی و به پتو اشاره میکنی
-اها...خب زودتر بگو
قیافت پوکر تر میشه و آه از سر نا امیدی میکشی و کوکم پتو رو میندازه روت که سئو میاد تو اتاق
~همه رفتن
نگاه میکنه به تو و پوزخند میزنه
~چخبره....اینجور که اینو بستی نمیتونم مثبت فکر کنم
نفس عمیق میکشی پوکر نگاشون میکنی
-اینکارو کردم تا نتونه گازمون بگیره
~راستی....منظورت از زامبی چیه؟
-ممم....خب ربط داره به اینکه خونش خاصه
~چه ربطی داره
-زامبی گازش گرفته
~جدی؟
-اوهوم....ولی فقط بین ساعت دوازده تا دو تبدیل میشه
~مثل فیلم سیندرلا؟که از ساعت دوازده به بعد زشت میشد
میخنده و بهت نگاه میکنه،میاد نزدیکت و دستاشو میزاره رو تخت و خم میشه...
🍃🗿
۱۵.۶k
۲۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.