#زیباترین_عشق
#پارت_5۹
دیانا _رفتم جلو یه ماشین ک یهو نزدیک بود بهم بخوره رو شد من تو حال خودم نبودم از یه ور قلبم شکسته بود از طرف دیگه حرصم گرفته خدا آخه چرا ینی ارسلان واقعا در همین حد بود برام؟ 😭🥺
ن ارسلان من این نبود نه نه نه من دارم خواب میبینم رویای اره اره 😃😃😃وای خدا 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭آخه من چیکار کنم. بعد ارسلان 😭😭😭😭😭😭😭

ممد _دیانا جان گریه نکن اون بی شعور ارزشتو نداره بفهم اینو دیدی چقدر گاوه اشغال همینکه گم شدی 1 ماه نگذشته ولت کرد ولی کی بود از ایران اومد اینجا؟ من بودم تو تو قلب من هستی یه آدم بزرگ که عاشقشم ولش کن اونو من اینجام همیشم کنارتم
دیانا _ممد لطفا لطفا فعلا چیزی نگو باشه ممنون ک حمایت میکنی فقط لطفا الان چیزی نگو 🥺😭
ممد _باشع دیانا
بلند شدم رفتم دیانا مثل دیوونه ها رفتار می‌کرد گاهی می‌خندید به خودش میزد گاهی گریه میکرد
اصلا حالش خوب نبود

دیانا _(شاید این ممد دروغ میگه نههههه من خودم با دوتا چشام دیدم دیدم داره خیانت میکنه تازه مثل گاو فقط بهم زل زد 😳🥺‌)
من اعصابم خوردهههه
اَه اَه اَه

صبح روز بعد 👑
ارسلان _ازین دختره بدم میومد
اینم چسبید بهم
الان کسی ک فکرمو درگیر کرده اون دخترس که اسممو گفت، گفت ارسلان ازت انتظار نداشتم؟ آخه مگه کیه
چرا هیچی یادم نمیاد اعصابم خوردههه
باید برم دیدن دختره شاید شاید یه کسیمخ اصلا از کجا خونه منو می‌شناخت اصلا کجا برممم دنبالششش اَه اَه اَه
عسل _سلام ارسلاااان
ارسلان _عه چی گف
کی بهم میگفت ارسلاااان اینو من شنیدم بخدا زیادم شنیدم شایدم خود عسل همیشه اینو بهم می‌گفته چبدونم من باید همه چید به یاد بیارم

عسل _کجایی ارسلان بیا دیگه جایت یخ شدد
ارسلان _نمی‌خورم دیگم نگو رفتم از اتاقم بیرون خونمو جستجو کنم شاید
خبرایی من یادم نمیاد رفتم گشتم چیزی نبود ک نبود اعصابم خورد شد اینقد به خودم فشار آوردم ک یادم بیاد نیومد ک نیومد اَه لعنت
نشستم همونجایی ک بودم یهو یه عکس زیر میز دیدم کنجکاو شدم آوردمش بیرون عههه 😳اینکه همون دختره هس عههه این یه چیز من میشههه چرا من یادم نمیاد ای خداا ای خداااا ای خدااا پشتشو دیدم روش نوشته بود( عشقم دیانای عزیزم)
امضا ارسلان کاشی 😳🥺واییی نه نه یعنی من نامزد داشتم خدا آخه این چ بلایی بود دد
زنگ زدم به دکتر
سلام دکتر
فرید _سلام آقا ارسلان چیزی شده
دکتر اره دکتر سریع بیا بخدا دیگه نمیتونم بیا تروخدا بیا
فرید _آروم باش اومدم آمدم



دیانا _حالم بد شد از این همه فکرو خیال اره اره ارسلان به من بدی کرده اره 😔🥺بلند شدم رفتم تراس و یه دل سیر نگاه کردم و گریه کردم همونجا به خودم نگاه کردم من بدون ارسلام هیچم اهنک بو عاشکیم زا آهنگ ترکی گوش میکردم ارسلان اینو خیلی دوس داشت ک دیگه شروع کردم و تیغو برم جلو دستم اول میترسم ولی بعد جسارت وجودم بهم اجازه داد ک رگ مو بزنم رگو زدم و چشام رفت!🥺🖤


فرید _ارسلان درو باز کن
ارسلان _اومدم دکتر
بیاید بریم بیرون اینجا این دختره عسل هست
فرید _اوکی بریم
آقا ارسلان من چیکار کنم برات
ارسلان _(ماجرا رو تعریف کردم ک کابوس ام چیه دیروز چیشد امروز چه عکسی دیدم)
فرید_ارسلان من ک فک میکنم این عسل نقشه داره و اون پسره ک گفتی همراه دیانا بود
و بعدشم اینکه میتونه یه شوخی باشه
منظور حتی اون دخترم الکی باشه
ک به نقشه هایی دارن من تحقیق میکنم شدید ولی توام حواست باشه عکس اون دختر هم بده
ک درست کنم همه چیرو تو فقط منتظر باش
ارسلان _باشه
➖🤍➖🤍➖🤍
دیدگاه ها (۰)

#زیباترین_عشق#پارت_ ۶۰ممد _بیرون بودم رسیدم خونهدیانا دیانا ...

#زیباترین_عشق#پارت_6۱صبح 🧡ممد _یه تکونی به خودم دادم بلند شد...

#زیباترین_عشق#پارت_5۸شب🌒ارسلان _نههههه نهههههآه این چ کابوس ...

#پارت_5۸#زیباترین_عشقممد _خستم کردددد اَََهههههمش همینجوریه1...

رمان بغلی من پارت۷۲ارسلان: ببرمت دکتر برات آمپول بنویسه دیان...

رمان بغلی من پارت ۸۰.... چند ساعت بعد ....دیانا: چشامو باز ک...

رمان بغلی من پارت های ۸۶و۸۷و۸۸ارسلان: من که باورم نمیشه دیان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط