نحس

part20


_ اینجا چه خبرههههههه ( عربده )
% ج..جونگ ...کوک
# جونگ کوک اروم باش
_ ینی چی جییییسون کوشششش چرا وسایلاش نیستنننننن
# جونگکوک ...
_ بزار من باید برم با اون جئون عوضی یه صحبتایی کنم
% جونگکوک اروم باش
جیمین با دستش بدن پسرک رو به عقب منتقل میکرد پسرک کم نمی اورد با داد و هوار هایی که سابقه نداشت و پریدن و هل دادن جیمین سعی میکرد خودش رو خلاص کنه
% جونگ..
_ ولمممممم کنننننننننن
پسرک داد زد عربده نببود ولی داد که بود
% جونگکوک تروخدا
پسرک با حرفی که زد باعث شد هیونگش از ناراحتی ولش کنه
_ پارک جیمین یا همین الان ولم میکنی یا همون دندوناتو تو دهن واموندت خرد میکنم
پسرک عصبی بود ولی جوری که هیونگش رو ناراحت کنه مطمئنن اون نمی خواست ادمای بیشتری رو از دست بده ولی ناخواسته داشت این کارو میکرد جیمین خیلی زود رنج بود و همین الان به شدت از جونگکوک عصبی و ناراحت بود
شاید بپرسین چرا ؟ بزارین بهتون بگم

فلش بک به 7 سال پیش

: بچه ها این عضو جدیده و تازه بهمون ملحق شده لطفا باهاش درست رفتار کنین
همگی با هم چَشمی گفتن
که تهیونگ لب زد
# خودتو معرفی نمیکنی ؟
% بله ؟
< بچه جون ما که علم غیب نداریم سن و اسمت رو بفهمیم
% آآآآ ببخشید
% اسمم پارک جیمینه و 17 سالمه خوشبختم
_ ای باباااااا
× چیشد ؟
_ من امیدم به کار اموز اخر بود یعنی الان من از همتون کوچیکترم
پسر ها به جز جیمین همه به حرفش خندیدن
مدتی بعد همه به کارشون مشول شدن درسته که یه خوابگاه کوچیک بود ولی همه یه کاری داشتن فقط دو نفر بی کار بودن
مصلما یدونش جیمین بود چون تازه اومده بود و هیچی نمیدونست
اون یکی هم جونگکوک بود چون کاری نداشت و منیجر بهش استراحن داده بود
% ببخشید جونگکوک شی یه سوالی زهنم رو درگیر کرده
_ خب بپرس
% جسارتا مگه شما چند سالتونه؟
_اَههههههه
% ببخشید نباید...
_ جیمین شی چرا انقدر رسمی حرف میزنی ؟ ما قراره یه عمر با هم زندگی کنیم بعدشم تو دو سال از من بزرگتری تازه رسمی حرف نزن
تازه ( شی ) اخرش هم نگو { شی به معنیه اقاعه }
% باشه جونگکوک پس تو هم باهام راحت باش البته نمی گفتم هم بودی
هردو پسر با هم میزنن زیر خنده
پایان فلش بک ( دوستان ضمن اطلاع این داستانی که گفتم واقعی نیست و از هیچ منبع معتبری پیدا نمی شه )

در اصل اولین کسی که جیمین باهاش گرم گرفت جونگکوک بود و خیلی براش عزیز بود و بخاطر همین اونا هیچوقت با هم رسمی حرف نمیزدن یا تو گفتگو های عادی هیچوقت اسم کامل نمیگفتن بخاطر همین جیمین با شنیدن پارک جیمین به شدت ناراحت شد

وقتی جیمین جونگکوک رو ولکرد نفر بعدی داوطلب شد و جونگکوک رو مثل جیمین گرفت
_ هیونگ بزار برممممم( داد )
و دوباره قلب جیمین شکست شاید بگین چرا شکست مگه تهیونگ نگرفتش ؟ دلیلیش این بود که به تهیونگ حتی تو عصبانیت هم گفت هیونگ ولی به اون چی ؟
پسر دوباره داد کشید
_هیونگ ولم ...
حرف پسر تموم نشده بود که صدای عربده اومد
# جئون جانگکوک یا همین الان میشینی سر جات یا دیگه قرار نیست هیچکدوم از ما هارو ببینی
پسرک با صدای ارومی به سمت تهیونگ برگشت و طوری تعجب زده گفت
_ هیونگ ( اروم )
تهیونگ با سردی تمام تو چشماش نگاه کرد
# تصمیم با خودته یا همین الان میری و دیگه مارو نمیبینی یا میشینی رو تخت تا یکم فکر کنیم و اثری از جیسون پیدا کنیم شاید نامه گذاشته باشه
پسرک با حرف تهیونگ نشست رو تخت
_ خب الان چیک..
حرف پسر به اتمام نرسیده بود که جیمینی که تا الان عین مجسمه خشکش زده بود با عصبانیت و ناراحتی از اتاق خارج شد
# جیمین ( داد )
_ چی شد ؟
پسرک انقدر عصبانی بود که حتی نفهمید به هیونگش چی گفته بود و دلش رو شکونده بود
تهیونگ که با حرف خودش به در چشم دوخت با حرف جونگکوک با عصبانیت برگشت و بهش نگاه کرد و همونطور که به سمت در میرفت گفت
# خودت چی فک میکنی یکم به اون مغز واموندت فشار بیار شاید فهمیدی تا نزدم دندونات رو تو اون دهن واموندت خورد نکردم

تهیونگ مطمئنن تعنه انداخت و اینو حتی بچه 2 ساله هم میفهمید
جونگکوک با فکر کردن و شنیدن جمله اخر تهیونگ جزء به جزء حرفاش رو یادش اومد
و با صدایی عاجز و چشمایی که از بغض هر لحطه نزدیک بود تبدیل به بارون بشه لب زد
_ تِه نذار یکی دیگه هم از دست...
# نمیذارم جونگکوک ولی مقصر تو بودی
تهیونگ از اتاق خارج شد و به دنبال جیمین رفت


ادامه دارد .....
اصن حال میکنین ؟ کدوم ادمینی انقدر پارت هاش طولانیه ؟
این الان خودش دو پارته برین حال کنین
فردا چیزی نمیزارم که بتونم براتون 3 تا پارت بنویسم و پس فردا اپ کنم با دو تا پارت اضافه پس جمعه منتظر 5 پارت باشین خوشگلااا
فعلا بای