Part48
#Part48
اصلا دیگه دروبرت نمیام اصلا ازکره میرم تو فقط بیدارشوخواهش میکنم یهوزمین بازشدوجونگکوک افتادداخلش که جیغ زدم جونگ کوککککککک وازخواب پریدم که همه دخترابالاسرم بودنوصدام میزدن رویا:چیشدی قربونت برم افرا:خواب بددیدی مانیا:چراجونگکوکوصدازدی رونیا:برین براش یه لیوان اب بیارین سکته کرد+خ خوبم خواب بود اره خواب بودهمینجورکه اروم حرف میزدم اشکام میریخت مانیا:چی دیدی مگه چراگریه میکنی+هیچی خواب بودچیزی نیس اره هیچی نیس مانیا:این داره سکته میکنه لیوان اب کورونیا:بیا بگیرگرفتو یکم بهم دادبهترشدم ولی بدن خونی کوک همش جلوچشمم بودو باعث میشد نتونم اروم باشم+بیاین بگیرین بخوابیم چیزیم نیس خوبم بیاین رویا:اره من خیلی خوابم میاد ولی مطمئنی خوبی +اره اره خوبم اشکاموپاک کردمودرازکشیدم که افراورویام کنارم ومانیاورونیام روی تشکشون کنارتخت خوابیدن ولی تا چشمامو میبستم دوباره چشمای بستیه کوک میومدجلوچشمم هرکارکردم دیگه نتونستم بخوابم رفتم روبالکنو همونجا وایسادموبه منظره شهری که روبه روشنی میرفت نگامیکردم دیگه هرکارکردم خوابم نبردفقط دعادعا میکردم زودهمه بیدارشن تابتونم کوکوسالم ببینم این دلشوره نمیزاشت پلک بزنم بلاخره بعد سه چهار ساعت که ساهتای هفتونیم هشت بودهمه کمکم بیدارشدنودختراتامنو دیدن پرسیدن مگه نخوبیدم گفتم ن خوابم نبرده باهم رفتیم پایین تقریبا همه پسرابیدارشده بودنوپایین بودن به جزکوکوشوگاهمه بودن لعنتی چرا نمیای که صدای سرحالش توگوشم پیچیدوباعث شدخیالم راحت شه کوک:سلااام برهمگی به طرفش برگشتمودیدمش که باحولش موهاشوخشک میکنهوازپله هامیادپایین ویه تیشرت مشکی بایه شلوارسفیدپاشه وجذاب تراز هرلحظه ایه هممون جواب سلامشودادیم ته:انگارخیلی حالت خوبه جونگکوک شی وبه جیمین چشمک زد کوک:اره عالیم جیمین:دیدین گفتم رستاشی دمت گرم معجزه کردی کوک بهم نگاه کردوچشمکیزدوگف:اره خداخیرش بده وخندیدکه بقیم بلندخندیدن که باعث شدخجالت بکشم امدکنارم روی صندلی نشست تاصبحانه بخوره وقتی کسی حواسش نبودگف:صبحتون بخیرخانم جئون بهش نگاکردمو گفتم:بزنم توسرت انقداذیتم نکن کوک:اخ اخ مگه نمیدونی سرم زخمه بعدمیخوای بزنی توسرم دلت میادوبعدخودشومثه بچهها مظلوم کرد+اره که میادکوک:پس چرامیای زخمموچسب بزنی که خودت بشکونیش+بهش خیره شدموگفتم:دروغ گفتم دلم نمیاد صبحونتوبخوردیگه اذیتم نکن کوک:چششم جین:چیمیگین شمادره گوش هم هی مشکوک میزنین هاکوک خندیدوگف:هیچی هیونگ نامجون:رستاچراانقدچشمات قرمزوورم داره دیشب نخوابیدی مگه+چ چرا خوابیدم جیهوپ:راس میگه انگارنخوابیدی کوک صورتموگرفتوچرخوندطرف خودشوبه چشمام خیره شدو
اصلا دیگه دروبرت نمیام اصلا ازکره میرم تو فقط بیدارشوخواهش میکنم یهوزمین بازشدوجونگکوک افتادداخلش که جیغ زدم جونگ کوککککککک وازخواب پریدم که همه دخترابالاسرم بودنوصدام میزدن رویا:چیشدی قربونت برم افرا:خواب بددیدی مانیا:چراجونگکوکوصدازدی رونیا:برین براش یه لیوان اب بیارین سکته کرد+خ خوبم خواب بود اره خواب بودهمینجورکه اروم حرف میزدم اشکام میریخت مانیا:چی دیدی مگه چراگریه میکنی+هیچی خواب بودچیزی نیس اره هیچی نیس مانیا:این داره سکته میکنه لیوان اب کورونیا:بیا بگیرگرفتو یکم بهم دادبهترشدم ولی بدن خونی کوک همش جلوچشمم بودو باعث میشد نتونم اروم باشم+بیاین بگیرین بخوابیم چیزیم نیس خوبم بیاین رویا:اره من خیلی خوابم میاد ولی مطمئنی خوبی +اره اره خوبم اشکاموپاک کردمودرازکشیدم که افراورویام کنارم ومانیاورونیام روی تشکشون کنارتخت خوابیدن ولی تا چشمامو میبستم دوباره چشمای بستیه کوک میومدجلوچشمم هرکارکردم دیگه نتونستم بخوابم رفتم روبالکنو همونجا وایسادموبه منظره شهری که روبه روشنی میرفت نگامیکردم دیگه هرکارکردم خوابم نبردفقط دعادعا میکردم زودهمه بیدارشن تابتونم کوکوسالم ببینم این دلشوره نمیزاشت پلک بزنم بلاخره بعد سه چهار ساعت که ساهتای هفتونیم هشت بودهمه کمکم بیدارشدنودختراتامنو دیدن پرسیدن مگه نخوبیدم گفتم ن خوابم نبرده باهم رفتیم پایین تقریبا همه پسرابیدارشده بودنوپایین بودن به جزکوکوشوگاهمه بودن لعنتی چرا نمیای که صدای سرحالش توگوشم پیچیدوباعث شدخیالم راحت شه کوک:سلااام برهمگی به طرفش برگشتمودیدمش که باحولش موهاشوخشک میکنهوازپله هامیادپایین ویه تیشرت مشکی بایه شلوارسفیدپاشه وجذاب تراز هرلحظه ایه هممون جواب سلامشودادیم ته:انگارخیلی حالت خوبه جونگکوک شی وبه جیمین چشمک زد کوک:اره عالیم جیمین:دیدین گفتم رستاشی دمت گرم معجزه کردی کوک بهم نگاه کردوچشمکیزدوگف:اره خداخیرش بده وخندیدکه بقیم بلندخندیدن که باعث شدخجالت بکشم امدکنارم روی صندلی نشست تاصبحانه بخوره وقتی کسی حواسش نبودگف:صبحتون بخیرخانم جئون بهش نگاکردمو گفتم:بزنم توسرت انقداذیتم نکن کوک:اخ اخ مگه نمیدونی سرم زخمه بعدمیخوای بزنی توسرم دلت میادوبعدخودشومثه بچهها مظلوم کرد+اره که میادکوک:پس چرامیای زخمموچسب بزنی که خودت بشکونیش+بهش خیره شدموگفتم:دروغ گفتم دلم نمیاد صبحونتوبخوردیگه اذیتم نکن کوک:چششم جین:چیمیگین شمادره گوش هم هی مشکوک میزنین هاکوک خندیدوگف:هیچی هیونگ نامجون:رستاچراانقدچشمات قرمزوورم داره دیشب نخوابیدی مگه+چ چرا خوابیدم جیهوپ:راس میگه انگارنخوابیدی کوک صورتموگرفتوچرخوندطرف خودشوبه چشمام خیره شدو
۷.۶k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.