پارت لونا لج نکن

پارت ۷ لونا لج نکن
تازه گوشیمم داد رفتم لباسامو‌ عوض کردم و نشستم رو تخت همین طور تو فکر بودم آخه چرا باید همچین اتفاقی بیوفته اصلا حال نداشتم رفتم دشویی که متوجه شدم .. بله پر..د شدم سریع پد گزاشتم و رفتم دراز کشیدم دیدم هیونجین جوابمو داده که نوشته بود« فردا راجبش حرف میزنیم» ودف اصلا حوصلشو ندارم بعد این همه اتفاق خلاصه خوابیدم .
-فردا صبح
صبح بیدار شدم برم دشویی که دیدم ساعت ۶ زود لباسامو عوض کردم و آماده شدم هیونگ خواب بود همیشه بیدار می‌شد ‌‌.. هعی کشیدمو رفتم سریع پد عوض کردم سرویس اومد رفتم داخل و سلام کردم که یادم افتاد خوراکی نیوردم بد تازه صبحونه هم نخورده بودم
یونا: ببخشید عمو
عمو/راننده: بله
یونا: میشه بریم ی سوپری؟ من خوراکی نیوردم..
راننده: نه نمیتونم بدون اجازه ببرم
یونا: ...
بکهیون : عه یونا من کیک اضافه دارم بیا
هیونجین: کیکتو بزار برا خودت خودم بش میدم
یونا: یعنی چی
هیونجین: ما که دیشب حذف زدیم
منظورشو گرفتم و گفتم
یونا: چ چ چیی نه من که قبول نکردم..
سوهو: دختره پروو از خوداتم باشه
یونا: ..
رسیدیم رفتم تو کلاس که ماریا اومد سمتم
ماریا: سلااام
یونا: سلام خوبی
ماریا: ع اره.. چرا صورتت زرده؟
یونا: شاید بخواطر اینکه صبحونه نخوردم و عادت ماهانمه
ماریا: منظورت چیه..
من در گوش ماریا: پریودم
ماریا: آها خب این اصلا خوب نیست زرد شدی بیا بشین
یونا: باشه..
ماریا: بیا آب میوه بخور
یونا: مرسی
-چند دقه بعد
-معلم اومد
داشت همین طور توضیح میداد ولی من اصلا حوصله نداشتم.
یونا: استاد میتونم برمwc
استاد: الانن؟؟ خیلخب زود برگرد
باشه ای گفتمو رفتم تو دشویی صورتمو شستم و داشتم بر می‌گشتم که هیونجینو دیدم که داشت میومد سمتم زود راهمو عوض کردم و رفتم تو کلاس
دیدگاه ها (۰)

پارت 8 لونا لج نکن رفتم کلاس-زنگ تفریح نشسته بودم که دیدم هی...

پارت ۹ لونا لج نکناون: ما صاب خونه جدید هستیمچی؟؟ یعنی چییی ...

پارت ۶ لونا لج نکنرو برو شدم چ چ چیی ب بابام ب با ی ز زنه د ...

پارت ۵ لونا لج نکنفقط بات حرف زدن-رفت تو اتاقخدایا من چرا با...

مافیای من پارت ۱۹ویو کوک دیشب همش تقصیر جیمین بود خیلی شب بد...

#مافیای_من #P5صبح بیدار شدم و دیدم لینو دیشب جا به جا شده و ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط