• Wild rose cabaret •
• Wild rose cabaret •
#part12
#leoreza
با برخورد اینکه کسی لپم دارن از جاش میکنن بلند شدمم
و پانیذ روبرو شدم میخاستی کی باشه به جز این رز وحشی
پانید:منن اینجااا چیکار میکنمممم لباسم چرا دراوردی مرتیکهه کم مونده ازم سواستفاده کنی
رضا:دیگه چی رز وحشی همینم کم بود بیام از تو سواستفاده کنم
پانید:من چراا اینجاممم
نشستم رو تخت و ملافه افتاد پایین و بالا تنه ی برهنه ام دیده شد
رضا:دیشب با هم نوشیدنی خوردیم مست کردیم بعدشم چون تو خیابون بودیم بر من پرید ولی تو نه وسط خیابون ولت میکردم اوردم خونه ام اگه اجازه بدی بخابمم
پانیذ:من دیشب چیاگفتم
لبم رو گازگرفتم اگه میفهمید چیا گفته و چیکارا کردیم واویلاست
رضا:چیزی نگفتی
پانیذ:دروغ نگون من با دیا خوردنی میگه خیلی چرت و پرت میگی بگو
رضا:گفتی ولی من الان یادم نمیاد
با یه حرکت کشونمدش رو تخت و بغلش کردم
پانید:چیکار میکنیییی
رضا:خیلی خابم میاد اذیت نکن بزار بخابیم تروخداا
پانیذ:نهههه
چشام بستم که دستم رو گاز گرف و صدای عربده ام فک کنم تو کل ساختمون پیچید
ولش کردم از رو تخت بلند شدم
رضا:رز وحشی چته چه مرگته واااییی بازوی نازنینممم اوووخ قرمز شد
پانیذ:حححح میخاستی صورتی باشه
رضا: مثلا کجاهاااا
پانیذ:بی عضو
تیشرتی پرت کرد تو صورتم
پانیذ:این ماسک ماسکو بپوش منو برسونه خونه
تیشرتو پوشیدمم
رضا:رز وحشییی
جیغی کشید که مصادف شد با زنگ خونه
رضا:ببین همسایه ها رو اول صبحی اسکول کردیمم
با هم طبقه ی پایین رفتیم و درو باز کردیم که محراب و مهشاد و متین اومدن تو پانیذ که پشت من بود اومد جلو
پانید:همسایه همیشه سرشو مث گاو میندازع میاد تو ارههه مردک
اون 3 تامث بز نگامون میکردن خدایا اول صبحی اخه بچها نشستن رو مبلا منم دست این ورپریده رو گرفتم
نشستم رو مبل
رضا:خنگ خدااا رفیقامن
پانیذ:به من چه بی عضو
متین:یکم ارومم تروخدا صدای نعره ی رضا و صدای جیغ تو تا پایین میومد
پانیذ:بهش بگو من با توام
چپ چپ نگاش کردم
رضا:خب رز وحشی تو حرف نزن بزار به اینا رسیدگی کنم به توام میرسم چی میخورین بچها
بچها:همون قهوه
بلند شدم رفتم اشپزخونه تا قهوه اماده کنم.....
ادامه دارد...
#panleo
#mehrshad
#ardiya
#پانلئو
#محراشاد
#اردیا
#part12
#leoreza
با برخورد اینکه کسی لپم دارن از جاش میکنن بلند شدمم
و پانیذ روبرو شدم میخاستی کی باشه به جز این رز وحشی
پانید:منن اینجااا چیکار میکنمممم لباسم چرا دراوردی مرتیکهه کم مونده ازم سواستفاده کنی
رضا:دیگه چی رز وحشی همینم کم بود بیام از تو سواستفاده کنم
پانید:من چراا اینجاممم
نشستم رو تخت و ملافه افتاد پایین و بالا تنه ی برهنه ام دیده شد
رضا:دیشب با هم نوشیدنی خوردیم مست کردیم بعدشم چون تو خیابون بودیم بر من پرید ولی تو نه وسط خیابون ولت میکردم اوردم خونه ام اگه اجازه بدی بخابمم
پانیذ:من دیشب چیاگفتم
لبم رو گازگرفتم اگه میفهمید چیا گفته و چیکارا کردیم واویلاست
رضا:چیزی نگفتی
پانیذ:دروغ نگون من با دیا خوردنی میگه خیلی چرت و پرت میگی بگو
رضا:گفتی ولی من الان یادم نمیاد
با یه حرکت کشونمدش رو تخت و بغلش کردم
پانید:چیکار میکنیییی
رضا:خیلی خابم میاد اذیت نکن بزار بخابیم تروخداا
پانیذ:نهههه
چشام بستم که دستم رو گاز گرف و صدای عربده ام فک کنم تو کل ساختمون پیچید
ولش کردم از رو تخت بلند شدم
رضا:رز وحشی چته چه مرگته واااییی بازوی نازنینممم اوووخ قرمز شد
پانیذ:حححح میخاستی صورتی باشه
رضا: مثلا کجاهاااا
پانیذ:بی عضو
تیشرتی پرت کرد تو صورتم
پانیذ:این ماسک ماسکو بپوش منو برسونه خونه
تیشرتو پوشیدمم
رضا:رز وحشییی
جیغی کشید که مصادف شد با زنگ خونه
رضا:ببین همسایه ها رو اول صبحی اسکول کردیمم
با هم طبقه ی پایین رفتیم و درو باز کردیم که محراب و مهشاد و متین اومدن تو پانیذ که پشت من بود اومد جلو
پانید:همسایه همیشه سرشو مث گاو میندازع میاد تو ارههه مردک
اون 3 تامث بز نگامون میکردن خدایا اول صبحی اخه بچها نشستن رو مبلا منم دست این ورپریده رو گرفتم
نشستم رو مبل
رضا:خنگ خدااا رفیقامن
پانیذ:به من چه بی عضو
متین:یکم ارومم تروخدا صدای نعره ی رضا و صدای جیغ تو تا پایین میومد
پانیذ:بهش بگو من با توام
چپ چپ نگاش کردم
رضا:خب رز وحشی تو حرف نزن بزار به اینا رسیدگی کنم به توام میرسم چی میخورین بچها
بچها:همون قهوه
بلند شدم رفتم اشپزخونه تا قهوه اماده کنم.....
ادامه دارد...
#panleo
#mehrshad
#ardiya
#پانلئو
#محراشاد
#اردیا
۹.۴k
۰۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.