Part18(همه چیز اتفاقی بود)

جونگ کوک تو اتاقش داشت استراحت میکرد و هیون جو در رو برای هوسوک باز کرد.....
هیون جو:سلام اوپا
هوسوک:سلام...چطوری؟!
هیون جو:من که خوبم ولی جونگ کوک نه....راستی تو گفتی میدونی چاره کار چیه؟! خب بگو....
هوسوک:آره..چن روز پیش یه بیمار با همین علائم داشتم.که بعد از تزریق یه آمپول حالش خوب شد...اگه جونگ کوک هم این آمپول رو بزنه حالش خوب میشه...
هیون جو:جدا؟! ولی بعید میدونم این بزاره ها....
جونگ کوک ازپله ها پایین اومد و رو مبل ولو شد....
جونگ کوک:سلام...
هوسوک:سلام این چه وضعیه برا خودت درست کردی؟! چت شده دقیقا...واسه اینه سه روزه سر کلر نیومدی...
جونگ کوک:هوم...تب و حالت تهوع...اعصابم رو خورد کرده....
هوسوک:باشه..میشه بریم تو اتاقت..من کارت دارم
جونگ کوک:خب همینجا بگو.....ولی باشه بریم.
هیون جو :منم الان قهوه میارم براتون...
و دوتایی رفتن تو اتاق جونگ کوک...و هیون جو هم رفت و از پشت در رو گرفت.
جونگ کوک:خب چیکارم داشتی؟!
هوسوک:میخوای زود تر خوب بشی؟!
جونگ کوک:آره....
هوطوک:پس باید این آمپول رو بزنی....
جونگ کوک:چی میگی تو.....
هوسوک :معطل نکن دیگه..یه لحظه اس
و جونگ کوک خواست از اتاق بیاد بیرون که دید هیون جو در رو گرفته..
جونگ کوک:باز کن در رو بیبی...
هیون جو:نچ...دیگه اعصاب منم خورد کردی....
هوسوک:جونگ کوک؟!تو الان دیگه داری بابا میشه ولی میترسی؟!
جونگ کوک:نخیرم......
خواست در رو باز کنه و فرار کنه که هوسوک انداختش رو تخت....
هوسدک:گیر افتادی بالاخره...یه لحظه وایسا....
جونگ کوک:تلافی میکنم هیونگ قول میدم....یواش میزنی..وای به حالت درد داشته باشه...
هوسوک: خیلی خب....
جونگ کوک:آیییییییی
و هیون جو که داشت منفجر میشد از خنده.
چن لحظه بعد از اتاق اومدن بیرون...
جونگ کوک:چیه خنده داره؟
هیون جو:خیلی...خودت دکتری ولی هنوز از آمپول میترسی....
هوسدک:باشه.بسه دیگه....
جونگ کوک:دارم براتون...
هیون جو:ولی الان دیگه خوب میشی سریعا...حالا بیاید قهوه بخورید....
جونگ کوک:هوم...



نیم ساعت بعد:

هوسوک:حالا بیا بریم سرکار...
جونگ کوک:وایسا آماده شم....ولی هنوزم جاش درد میکنه....
هوسوک:از دست تو پسر....
هیون جو :منم میرم کمپاتی..کار دارم
جونگ کوک:مواظب باش ولی.....به خودت زیاد فشار نیار...
هیون جو :باشه..حتما.

و همدیگه رو بغل کردن و رفتن سر کار.....



ادامه دارد.....💛
دیدگاه ها (۴)

Part19(همه چیز اتفاقی بود)

Part20 (همه چیز اتفاقی بود)

Part17(همه چیز اتفاقی بود)

Part16(همه چیز اتفاقی بود)

هنرمند کوچولوی من

آبنبات تلخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط