smile
smile
part32
ا/ت: بورا دوست منه
میجون: الان زن داداشته
هیونو: زن داداش منم هست
دویون: زن داداش منم همینطور ما با میجون داداشیم
کوک: ولی زن داداش من نیست
میجون: یعنی چی؟ نکنه تو با بورا نسبتی داری من نمیدونستم
بورا: نه
کوک: نه بابا منظورم یه چیز دیگه بود بعد بهت میگم
میجون: صبر کنید یه لحظه الان میام
بورا: مگه میجون دوستت نیست که مثل برادرته
کوک: دوستم که هست ولی برادر نه
بورا: چرا؟
کوک: اگه او برادرم باشه پس ا/ت هم میشه خواهرم مگه میشه با خواهرم ازدواج کنم
بورا: اها یادم نبود
میجون: چیمیگفتید من نبودم
بورا: هیچی ا/ت عزیزم ناراحت نباش اصلا امشب پیشمون بمون
هیونو: نه دیگه فردا بیاد امشب نه
بورا: چرا؟
میجون: عزیزم ول کن اینا بی ادبن چقدر شما بی ادبین پاشید برید خونتون
کوک: میخوای از خونه بیرونمون کنی😉
دویون: راست میگه دیگه پاشید بریم
ا/ت: خدافظ بورا جون خدافظ داداش
میجون: عزیزم با کی میری؟
دویون: راستمیگه با کی میری؟
هیونو: ما که نمیبرمیش
کوک: خودم میبرمش
میجون: با جونگکوک برو
کوک: باشه
دویون: چرا با جونگکوک😉
میجون: فک کنه داره خواهرشو میبره
کوک: خواهر؟ باشه بریم
میجون: اجی ناراحت نباشی من مطمئنم توهم به این زودیا ازدواج میکنی
کوک: منم همینطور
ا/ت: یعنی فک کردی من دلم میخواد ازدواج کنم
میجون: شوخی کردم
کوک: ا/ت تو برو تو ماشین بشین
رفتم تو ماشین نشستم میجون و هیونو و دویون داشتن باهم حرف میزدن
کوک
دویون: داداش خوشبگذره برو دیگه ما میریم
میجون: تو که دوست دختر نداری هیونو هم نداره ولی جونگکوک داره پس نفر بعدی جونگکوکه جونگکوک داداش
کوک: به من نگو داداش خوشم نمیاد
میجون: باشه خواستم بگم نوبت منم میرسه صبر کن باید ببینی
کوک: هیچی نمیگی😂
میجون: چرا میگم اگه نگفتم میجون نیستم میمونم
هیونو: خودتو نگو میمون نمیگی بهش
میجون: یعنی نمیخوای دعوتم کنی
کوک: من دعوتت نمیکنم عروس خانم شاید دعوتت کرد
میجون: منظورت بوراست نکنه با خواهر بورا قرار میزاری؟
کوک: نه عروس خانم منظورم با دوس دختر خودمه
میجون: اها خب اوکیه برو دیگه شب بخیر
کوک: شب خوش
جونگکوک اومد
کوک: بریم عزیزم
ا/ت: اره بریم دیگه
فردا
میجون
بورا: عزیزم بیا صبحونه حاضره
میجون: اومدم
بورا: چیشده تو فکری
میجون: نمیدونم از یه طرف نگران ا/تم نمیدونم چرا و از طرف دیگه میدونم یه چیز بین جونگکوک و هیونو و دویون هست که من نمیدونم چون دیشب رمزی صحبت میکردن
بورا: عزیزم چیز مهمی نیست نمیدونی برای چیه؟
میجون: نه چی؟
بورا: قرار ا/ت و جونگکوک دیگه
#فیک
#سناریو
part32
ا/ت: بورا دوست منه
میجون: الان زن داداشته
هیونو: زن داداش منم هست
دویون: زن داداش منم همینطور ما با میجون داداشیم
کوک: ولی زن داداش من نیست
میجون: یعنی چی؟ نکنه تو با بورا نسبتی داری من نمیدونستم
بورا: نه
کوک: نه بابا منظورم یه چیز دیگه بود بعد بهت میگم
میجون: صبر کنید یه لحظه الان میام
بورا: مگه میجون دوستت نیست که مثل برادرته
کوک: دوستم که هست ولی برادر نه
بورا: چرا؟
کوک: اگه او برادرم باشه پس ا/ت هم میشه خواهرم مگه میشه با خواهرم ازدواج کنم
بورا: اها یادم نبود
میجون: چیمیگفتید من نبودم
بورا: هیچی ا/ت عزیزم ناراحت نباش اصلا امشب پیشمون بمون
هیونو: نه دیگه فردا بیاد امشب نه
بورا: چرا؟
میجون: عزیزم ول کن اینا بی ادبن چقدر شما بی ادبین پاشید برید خونتون
کوک: میخوای از خونه بیرونمون کنی😉
دویون: راست میگه دیگه پاشید بریم
ا/ت: خدافظ بورا جون خدافظ داداش
میجون: عزیزم با کی میری؟
دویون: راستمیگه با کی میری؟
هیونو: ما که نمیبرمیش
کوک: خودم میبرمش
میجون: با جونگکوک برو
کوک: باشه
دویون: چرا با جونگکوک😉
میجون: فک کنه داره خواهرشو میبره
کوک: خواهر؟ باشه بریم
میجون: اجی ناراحت نباشی من مطمئنم توهم به این زودیا ازدواج میکنی
کوک: منم همینطور
ا/ت: یعنی فک کردی من دلم میخواد ازدواج کنم
میجون: شوخی کردم
کوک: ا/ت تو برو تو ماشین بشین
رفتم تو ماشین نشستم میجون و هیونو و دویون داشتن باهم حرف میزدن
کوک
دویون: داداش خوشبگذره برو دیگه ما میریم
میجون: تو که دوست دختر نداری هیونو هم نداره ولی جونگکوک داره پس نفر بعدی جونگکوکه جونگکوک داداش
کوک: به من نگو داداش خوشم نمیاد
میجون: باشه خواستم بگم نوبت منم میرسه صبر کن باید ببینی
کوک: هیچی نمیگی😂
میجون: چرا میگم اگه نگفتم میجون نیستم میمونم
هیونو: خودتو نگو میمون نمیگی بهش
میجون: یعنی نمیخوای دعوتم کنی
کوک: من دعوتت نمیکنم عروس خانم شاید دعوتت کرد
میجون: منظورت بوراست نکنه با خواهر بورا قرار میزاری؟
کوک: نه عروس خانم منظورم با دوس دختر خودمه
میجون: اها خب اوکیه برو دیگه شب بخیر
کوک: شب خوش
جونگکوک اومد
کوک: بریم عزیزم
ا/ت: اره بریم دیگه
فردا
میجون
بورا: عزیزم بیا صبحونه حاضره
میجون: اومدم
بورا: چیشده تو فکری
میجون: نمیدونم از یه طرف نگران ا/تم نمیدونم چرا و از طرف دیگه میدونم یه چیز بین جونگکوک و هیونو و دویون هست که من نمیدونم چون دیشب رمزی صحبت میکردن
بورا: عزیزم چیز مهمی نیست نمیدونی برای چیه؟
میجون: نه چی؟
بورا: قرار ا/ت و جونگکوک دیگه
#فیک
#سناریو
۲۹.۷k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.