خوناشام کوچولو
#خوناشام_کوچولو
پارت 10
ویو کوک
برگشتم رو به ا. ت گفتم
_خب از خودت بگو چند سالته و از این چیزا
+خب من کیم ا. تم و 21 سالمه و دو رگه ایرانی و کره ایم
_جالبه ببخشید فوضولی نباشه ولی پدرت ایرانیه یا مادرت
+این چه حرفیه من مادرم ایرانیه و پدرم کره ای
_چند ساله ارمی و بایست کیه
+هشت ساله ارمیم و بایسم توی
_کراشتم که منم
+چیزه ارع دیگه👈🏻👉🏻 (با خجالت و سرخ شدن)
_وقتی سرخ شد قند تو دلم اب شد اخ این چه کیوته واسا بینم کوک داری چی میگی تو اوف فک کنم دارم دیونه میشم(تو دلش)
_خب دقیق چند وقته که خوناشامی (میخواد بحس عوض کنه اما... خودتون میفهمید )
+خب چهار روز با امروز پنج روز
_ و اولین کاری که کردی چی بود
=منو تبدیل به خوناشام کرد
+اره اونو خوناشام کردم
_خودت این کارو کردی؟
+ن من هنوز این قدرت رو ندارم من از خوناشام بزرگ خواستم و اون هم لیا رو تبدیل کرد
_خوناشام بزرگ؟ اون کیه؟
+خوناشام بزرگ پادشاه خوناشام ها در کره اس
_من دیگه مغزم نمیکشه
=+خنده
_خب بعد چیکار کردی
+خب چیز ام یعنی چیز کردم خب
=ای خدا یه سال طول میکشه بگه تو رو تعقیب کرد و بعد هم دزدیدت و بعد هم بم رو اورد همین
+اره همین که این گفت
_ای خدا این همه کار اد اومدی منو دزدیدی
+خب چیکار کنم
=منم بهش گفتم ولی دل عاشق این حرفا حالیش نیست
+_سرخ شدن
=چیشدددددد الان شما دو تا سرخ شدید من حرفی ندارم خدایی
_من میرم اتاقم یکم استراحت کنم
+چیزی خواستی صدام کن
_اوم ممنونم فعلا
+فعلا
با سرعت از پله ها بالا رفتم رفتم تو اتاقم روبه روی پنجره نشستم
من چم شده چرا وقتی این دختر رو میبینم یه حالی میشم نمیدونم باید فرار کنم اما یه حسی بهم میگه نرو بمون پیش ا.ت واقعا نمیدونم ولی امشب فرار میکنم حداقل یه بار فرار میکنم اگه شد که شد و اگر نشد میمونم اینجا تا ببینم چی میشه باید اماده شم بلند شدم و...
#اد_جئون
پارت 10
ویو کوک
برگشتم رو به ا. ت گفتم
_خب از خودت بگو چند سالته و از این چیزا
+خب من کیم ا. تم و 21 سالمه و دو رگه ایرانی و کره ایم
_جالبه ببخشید فوضولی نباشه ولی پدرت ایرانیه یا مادرت
+این چه حرفیه من مادرم ایرانیه و پدرم کره ای
_چند ساله ارمی و بایست کیه
+هشت ساله ارمیم و بایسم توی
_کراشتم که منم
+چیزه ارع دیگه👈🏻👉🏻 (با خجالت و سرخ شدن)
_وقتی سرخ شد قند تو دلم اب شد اخ این چه کیوته واسا بینم کوک داری چی میگی تو اوف فک کنم دارم دیونه میشم(تو دلش)
_خب دقیق چند وقته که خوناشامی (میخواد بحس عوض کنه اما... خودتون میفهمید )
+خب چهار روز با امروز پنج روز
_ و اولین کاری که کردی چی بود
=منو تبدیل به خوناشام کرد
+اره اونو خوناشام کردم
_خودت این کارو کردی؟
+ن من هنوز این قدرت رو ندارم من از خوناشام بزرگ خواستم و اون هم لیا رو تبدیل کرد
_خوناشام بزرگ؟ اون کیه؟
+خوناشام بزرگ پادشاه خوناشام ها در کره اس
_من دیگه مغزم نمیکشه
=+خنده
_خب بعد چیکار کردی
+خب چیز ام یعنی چیز کردم خب
=ای خدا یه سال طول میکشه بگه تو رو تعقیب کرد و بعد هم دزدیدت و بعد هم بم رو اورد همین
+اره همین که این گفت
_ای خدا این همه کار اد اومدی منو دزدیدی
+خب چیکار کنم
=منم بهش گفتم ولی دل عاشق این حرفا حالیش نیست
+_سرخ شدن
=چیشدددددد الان شما دو تا سرخ شدید من حرفی ندارم خدایی
_من میرم اتاقم یکم استراحت کنم
+چیزی خواستی صدام کن
_اوم ممنونم فعلا
+فعلا
با سرعت از پله ها بالا رفتم رفتم تو اتاقم روبه روی پنجره نشستم
من چم شده چرا وقتی این دختر رو میبینم یه حالی میشم نمیدونم باید فرار کنم اما یه حسی بهم میگه نرو بمون پیش ا.ت واقعا نمیدونم ولی امشب فرار میکنم حداقل یه بار فرار میکنم اگه شد که شد و اگر نشد میمونم اینجا تا ببینم چی میشه باید اماده شم بلند شدم و...
#اد_جئون
۴.۷k
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.