tough love part15🗝️🪦⛓️🫦
tough love part15🗝️🪦⛓️🫦
استاید دوم کارول (خواهر ات)
استاید سوم اریکا (مشاور ات و جونگ کوک)
از زبان ات
➕: اون از قبلم دیوونه بود
تعجبی نداره که چطور نشناختیش
اما من دیگه اونو شناختم
➖: ات چرا نمی خوای برگردی؟ دیگه خداوکیلی جونگ کوک هرچی که تو گذشته برات کم گذاشته بوده الان داره تک تکشونو برات جبران میکنه
می دونم اون دیوونست یه بیمار روانی زنجیری که باید قفل و زنجیرش کرد وگرنه به همه می پره اما به کسایی که دور و اطراف توعن می پره اون دیوونه توعه و فقط تو می تونی اصلاحش کنی فقط تو می تونی مداواش کنی
➕: فکر می کردم تا الان رفته باشی اما انگار اینجا ها حالا حالا ها ماندگاری
جسیکا: اصلا به حرفای من گوش میدی؟ ات جونگ کوک واقعاً عاشقشه
➕: میویس بسه دیگه اه
دیگه نمی خوام چیزی راجب جونگ کوک بشنوم همش جونگ کوک جونگ کوک جونگ کوک خستم کردین دیگه
میویس که ظاهراً دیگه نا امید شده بود رفت سمت در اما تا قبل از اینکه از اتاق کاملا خارج شه برگشت سمتم
میویس: ات من جونگ کوک رو میشناسم
درو رو به همه باز کردی اما جونگ کوک رو را نمیدی نمی خوام یه روز پشیمون شی هیچکس بجز جونگ کوک لایق تو نیست
اینو گفت و رفت خواستم از صندلیم بلند شم که برم دنبالش اما دستم خورد به لاک و کلش ریخت روم
➕: اه همیش تقصیر توعه جونگ کوک ازت نمیگذرم
از زبان جونگ کوک
طبق معمول تو مطب اریکا بودم
قبلا فقط از ات متنفر بودم که چرا ولم کرد و دیگه برنگشت اما الان از تهیونگم متنفرم که چرا عشقمو ازم دزدید
بخدا اگه باهاش ازدواج کنه خودم همون روز عروسی می کشمش هیچ خری اجازه نداره حتی اسم ات رو به زبونش بیاره حالت بزارم یه نفر دیگه بیاد به جای من ات رو داشته باشه و دست رو دست بزارم اجازه بدم که بیاد زن منو با خودش ببره؟
اریکا: آخرش که چی؟ اگه با تهیونگ ازدواج کرد چی؟
➖:اون وقت میکشمش
اریکا: جونگ کوک تو می خوای ات رو برگردونی پیش خودت نه اینکه بیشتر از خودت دورش کنی
همش تقصیر تهیونگه نباید اون روز سر و کلش پیدا میشد همه چی رو خراب کرد حالا هم که می خواد ات منو ازم بگیره اما من همچین اجازه ای رو نمیدم ات فقط مال منه
اون زنمه نمی خوام هیچ مردی سمتش بره هرکی نگاهش روش بیوفته چشاشو کور میکنم اگه بخواد به زنم تعرض جنسی کنه کاری نمیکنم که عقیمش می کنم نابودش میکنم
فلش بک به روزختم توکلیسا
ات ازنگاهم دور بود اما همش چشمم دنبالش می کرد
چطور به خودش اجازه داده همچین لباسی رو بپوشه وتو انظارعموم ظاهر شه؟به عنوان شوهر سابقش غیرت اجازه نمیده ببینم زنم هرکاری که دلش بخواد بکنه هرجایی که دلش بخواد بره باهر خری رابطه برقرار کنه
تهیونگ: تسلیت میگم جونگ کوک واقعاً برای پدرت ناراحت شدم مرد بزرگی بود
...زن سابقت خوشگله
شرط
۱۰۰ لایک ۱۰۰ کام
استاید دوم کارول (خواهر ات)
استاید سوم اریکا (مشاور ات و جونگ کوک)
از زبان ات
➕: اون از قبلم دیوونه بود
تعجبی نداره که چطور نشناختیش
اما من دیگه اونو شناختم
➖: ات چرا نمی خوای برگردی؟ دیگه خداوکیلی جونگ کوک هرچی که تو گذشته برات کم گذاشته بوده الان داره تک تکشونو برات جبران میکنه
می دونم اون دیوونست یه بیمار روانی زنجیری که باید قفل و زنجیرش کرد وگرنه به همه می پره اما به کسایی که دور و اطراف توعن می پره اون دیوونه توعه و فقط تو می تونی اصلاحش کنی فقط تو می تونی مداواش کنی
➕: فکر می کردم تا الان رفته باشی اما انگار اینجا ها حالا حالا ها ماندگاری
جسیکا: اصلا به حرفای من گوش میدی؟ ات جونگ کوک واقعاً عاشقشه
➕: میویس بسه دیگه اه
دیگه نمی خوام چیزی راجب جونگ کوک بشنوم همش جونگ کوک جونگ کوک جونگ کوک خستم کردین دیگه
میویس که ظاهراً دیگه نا امید شده بود رفت سمت در اما تا قبل از اینکه از اتاق کاملا خارج شه برگشت سمتم
میویس: ات من جونگ کوک رو میشناسم
درو رو به همه باز کردی اما جونگ کوک رو را نمیدی نمی خوام یه روز پشیمون شی هیچکس بجز جونگ کوک لایق تو نیست
اینو گفت و رفت خواستم از صندلیم بلند شم که برم دنبالش اما دستم خورد به لاک و کلش ریخت روم
➕: اه همیش تقصیر توعه جونگ کوک ازت نمیگذرم
از زبان جونگ کوک
طبق معمول تو مطب اریکا بودم
قبلا فقط از ات متنفر بودم که چرا ولم کرد و دیگه برنگشت اما الان از تهیونگم متنفرم که چرا عشقمو ازم دزدید
بخدا اگه باهاش ازدواج کنه خودم همون روز عروسی می کشمش هیچ خری اجازه نداره حتی اسم ات رو به زبونش بیاره حالت بزارم یه نفر دیگه بیاد به جای من ات رو داشته باشه و دست رو دست بزارم اجازه بدم که بیاد زن منو با خودش ببره؟
اریکا: آخرش که چی؟ اگه با تهیونگ ازدواج کرد چی؟
➖:اون وقت میکشمش
اریکا: جونگ کوک تو می خوای ات رو برگردونی پیش خودت نه اینکه بیشتر از خودت دورش کنی
همش تقصیر تهیونگه نباید اون روز سر و کلش پیدا میشد همه چی رو خراب کرد حالا هم که می خواد ات منو ازم بگیره اما من همچین اجازه ای رو نمیدم ات فقط مال منه
اون زنمه نمی خوام هیچ مردی سمتش بره هرکی نگاهش روش بیوفته چشاشو کور میکنم اگه بخواد به زنم تعرض جنسی کنه کاری نمیکنم که عقیمش می کنم نابودش میکنم
فلش بک به روزختم توکلیسا
ات ازنگاهم دور بود اما همش چشمم دنبالش می کرد
چطور به خودش اجازه داده همچین لباسی رو بپوشه وتو انظارعموم ظاهر شه؟به عنوان شوهر سابقش غیرت اجازه نمیده ببینم زنم هرکاری که دلش بخواد بکنه هرجایی که دلش بخواد بره باهر خری رابطه برقرار کنه
تهیونگ: تسلیت میگم جونگ کوک واقعاً برای پدرت ناراحت شدم مرد بزرگی بود
...زن سابقت خوشگله
شرط
۱۰۰ لایک ۱۰۰ کام
۵۸.۳k
۱۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.