وقتی قاتل زنش شدی...
وقتی قاتل زنش شدی...
پارت شونزدهم
ویو ا.ت
+حقیقت اینه که من نکشتمش
#خانم کیم از دروغ گفتن دست بکشید چرا اعتراف نمیکنید که نکشتیش
+چون نکشتمشش (داد)
داشتم با اون افسر حرف میزدم که صدای داد شنیدم
&بزارید برم تو
@آقا نمیتونی بری
&بکش کنارر (داد)
یکدفعه در باز شد قامت بزرگ نامجون تو در نمایان شد
_ا.ت ا.ت اون قاتل نیست
#چی دارید میگید آقا یعنی این ها همه الکی هستند
_ب،بله دختر من الان پیش داییش هست
#هوفف ببخشید خانم کیم میتونید برید
من و آزاد کردند و داشتم تو خیابان پیاده سمت خونه جیمین میرفتم که نامجون پشتم اومد
_ا.ت،ا.ت من که گفتم ببخشید
+....
_میدونم تند رفتار کردم ولی...
که برگشتم سمتش
+ولی چی لامصب (داد)تو میدونستی من تمام مدت پیش خودت بودم اما بهم شک کردی بهت گفتم من لیا رو نکشتم باور نکردی بهت گفتم من لینا رو حتی ندیدم ولی باور نکردی
_میدونم ، میدونم ببخشید
+ببخش تو هیچ چیزی رو درست نمیکنه آبروم جلو سهام دار های کمپانی رفته میفهمییی
داشتم غر غر میکردم که نامجون اومد سریع از پشت بلندم کرد
_حرفم رو باور نمیکنی به درک من میبرمت
+ولم کن نامجون بزارم پایینن
_چقدر جیغ جیغ میکنی بچه ساکت باش دیگه
+بزارم پایینن
_نمیشهه
نامجون من رو همینجوری تا خونه برد و بعد از اینکه رسید در رو باز کرد و رفت تو اتاق. و من رو انداخت رو تخت
_یکم اخلاقت رو درست کن
+گگگ (اداشو در اورد)
نامجون داشت میرفت بیرون که ا.ت گفت
+من لیا رو نکشتم نامجون من زنگ زدم به...
هنوز حرف ا.ت تمام نشده بود که نامجون اومد سمت ا.ت و روش خیمه زد
_ببند وگرنه من میدونم و تو
داشت حرف میزد که صدا در اومد
_میرم باز کنم از اتاق بیرون نمیای
نامجون رفت در رو باز کرد
_بفرمایید
&سلام بنده بیون بکهیون هستم کارگاه معروف کره
_امرتون ؟!
&من در مورد قتل خانم جانگ لیا تحقیق کردم تحقیق کردم
_خب؟!
&خب خانم جانگ لیا به دست...
تا فردا بدرود 😎😁
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN #NAMJOON
پارت شونزدهم
ویو ا.ت
+حقیقت اینه که من نکشتمش
#خانم کیم از دروغ گفتن دست بکشید چرا اعتراف نمیکنید که نکشتیش
+چون نکشتمشش (داد)
داشتم با اون افسر حرف میزدم که صدای داد شنیدم
&بزارید برم تو
@آقا نمیتونی بری
&بکش کنارر (داد)
یکدفعه در باز شد قامت بزرگ نامجون تو در نمایان شد
_ا.ت ا.ت اون قاتل نیست
#چی دارید میگید آقا یعنی این ها همه الکی هستند
_ب،بله دختر من الان پیش داییش هست
#هوفف ببخشید خانم کیم میتونید برید
من و آزاد کردند و داشتم تو خیابان پیاده سمت خونه جیمین میرفتم که نامجون پشتم اومد
_ا.ت،ا.ت من که گفتم ببخشید
+....
_میدونم تند رفتار کردم ولی...
که برگشتم سمتش
+ولی چی لامصب (داد)تو میدونستی من تمام مدت پیش خودت بودم اما بهم شک کردی بهت گفتم من لیا رو نکشتم باور نکردی بهت گفتم من لینا رو حتی ندیدم ولی باور نکردی
_میدونم ، میدونم ببخشید
+ببخش تو هیچ چیزی رو درست نمیکنه آبروم جلو سهام دار های کمپانی رفته میفهمییی
داشتم غر غر میکردم که نامجون اومد سریع از پشت بلندم کرد
_حرفم رو باور نمیکنی به درک من میبرمت
+ولم کن نامجون بزارم پایینن
_چقدر جیغ جیغ میکنی بچه ساکت باش دیگه
+بزارم پایینن
_نمیشهه
نامجون من رو همینجوری تا خونه برد و بعد از اینکه رسید در رو باز کرد و رفت تو اتاق. و من رو انداخت رو تخت
_یکم اخلاقت رو درست کن
+گگگ (اداشو در اورد)
نامجون داشت میرفت بیرون که ا.ت گفت
+من لیا رو نکشتم نامجون من زنگ زدم به...
هنوز حرف ا.ت تمام نشده بود که نامجون اومد سمت ا.ت و روش خیمه زد
_ببند وگرنه من میدونم و تو
داشت حرف میزد که صدا در اومد
_میرم باز کنم از اتاق بیرون نمیای
نامجون رفت در رو باز کرد
_بفرمایید
&سلام بنده بیون بکهیون هستم کارگاه معروف کره
_امرتون ؟!
&من در مورد قتل خانم جانگ لیا تحقیق کردم تحقیق کردم
_خب؟!
&خب خانم جانگ لیا به دست...
تا فردا بدرود 😎😁
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN #NAMJOON
۱۰.۷k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.