وقتی قاتل زنش شدی...
وقتی قاتل زنش شدی...
پارت هجدهم
ویو ا.ت
داشتم فیلم دوربین ها رو نگاه میکردم که متوجه یچی شدم
+این ها چرا ساعتش یکدفعه تغییر میکنه چرا از سه پرید رو پنج ؟!
داشتم فکر میکردم که نامجون اومد داخل سریع لب تاپ رو بستم
+ب،بله
_بیا پایین غذا رو درست کردم
+اومدم
ویو نامجون
رفتم پیش ا.ت ولی انگار داخل لب تاپ چیزی بود که داشت پنهان میکرد برا همین تصمیم گرفتم شب ببینم چی داخل لب تاپ هست
ویو شب موقع خواب (شب بود ولی شب تر شد )
ا.ت خوابیده بود یواشکی رفتم داخل اتاقش و لب تاپ رو برداشتم و اومدم تو اتاق خودم لب تاپ رو همون ویدیو بود پس بازش کردم ویدیو برای دوربین های شرکت بود با دیدن دعوای ا.ت لیا قطره اشکی از چشمم ریخت
_لیا (بغض)...قول میدم نزارم ا.ت به این راحتی زندگی کنه
_لعنت بهت ا.ت
رفتم لب تاپ رو گذاشتم تو اتاق و اومدم بیرون
ویو صبح
ا.ت
نشستم صبحانه خوردم امروز میخواستم برم کمپانی کار ها رو راه بندازم تو آسانسور بودم که آسانسور طبقه هفتم ایستاد و یه مرد اومد داخل تا ندیده بودمش
+شما کی هستید ؟!
@من بیون بکهیون هستم کارگاه معروف کره میخواستم با خانم ا.ت حرف بزنم ...میدونید کجا باید پیداشون کنم ؟!
+خودم هستم ...حتما اومدی برا قتل لیا حرف بزنی نه ؟! من اون رو نکشتم اگر میتونی یک هفته بهم وقت بده و به پلیس چیزی نگو بهت ثابت میکنم که قاتل نیستم
@اما خانم کیم
+گفتم خواهش میکنم آقای بیون
@فقط هشت روز (هفته هفت روزه ولی این مثال اتفاق کرد)
+ممنونم (لبخند)
طبقه بیست و چهار پیاده شدیم اون کاراگاه رفت پیش هیونجین
رفتم و با سهام دار ها حرف زدم
+آقای جئون شما سهام دار اصلی شرکت ما هستید و بقیه شرکت ها دنبال این هستند که شما رو سهام دار خودشون کنن ولی چه بهتر که سهام دار شرکت کلوین باشید هومم؟!
&بله شما راست میگید خانم کیم
+خب پس خوبه ازتون یه خواهشی دارم این هست که امضای آقای پارک یعنی امضای من پس آنقدر ایشون رو اذیت نکنید
پرش زمانی به بعد از جلسه
همه سهام دار ها رفته بودند
+آقای جئون بیاید اینجا
&ا.ت بچه خر نکن اینجا که دیگه نگو جئون
+کوکی جونم تو خر هستی نیازی به خر کردن نیست (به دل نگیرید ها (لبخند مسخره ))
&دختره ابلح
ویو ا.ت
کوک رو به شام خونه نامجون دعوت کردم
تو ماشین کلی با هم حرف زدیم و از اتفاق های جدیدی که برام افتاده بود گفتم
کوک دو سال میشد که پاریس زندگی میکرد و بعضی موقع ها میآمد اینجا
رسیدیم به جلو در خونه کلید انداختم که دیدم کلیدم در رو باز نمیکنه هرچی در زدم هم نامجون در رو باز نمیکرد.
که ...
بنظرتون قاتل لیا کیه ؟! توی کامنت ها بگید و اگر دلیل هم داشتید بگید ❤️
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON
پارت هجدهم
ویو ا.ت
داشتم فیلم دوربین ها رو نگاه میکردم که متوجه یچی شدم
+این ها چرا ساعتش یکدفعه تغییر میکنه چرا از سه پرید رو پنج ؟!
داشتم فکر میکردم که نامجون اومد داخل سریع لب تاپ رو بستم
+ب،بله
_بیا پایین غذا رو درست کردم
+اومدم
ویو نامجون
رفتم پیش ا.ت ولی انگار داخل لب تاپ چیزی بود که داشت پنهان میکرد برا همین تصمیم گرفتم شب ببینم چی داخل لب تاپ هست
ویو شب موقع خواب (شب بود ولی شب تر شد )
ا.ت خوابیده بود یواشکی رفتم داخل اتاقش و لب تاپ رو برداشتم و اومدم تو اتاق خودم لب تاپ رو همون ویدیو بود پس بازش کردم ویدیو برای دوربین های شرکت بود با دیدن دعوای ا.ت لیا قطره اشکی از چشمم ریخت
_لیا (بغض)...قول میدم نزارم ا.ت به این راحتی زندگی کنه
_لعنت بهت ا.ت
رفتم لب تاپ رو گذاشتم تو اتاق و اومدم بیرون
ویو صبح
ا.ت
نشستم صبحانه خوردم امروز میخواستم برم کمپانی کار ها رو راه بندازم تو آسانسور بودم که آسانسور طبقه هفتم ایستاد و یه مرد اومد داخل تا ندیده بودمش
+شما کی هستید ؟!
@من بیون بکهیون هستم کارگاه معروف کره میخواستم با خانم ا.ت حرف بزنم ...میدونید کجا باید پیداشون کنم ؟!
+خودم هستم ...حتما اومدی برا قتل لیا حرف بزنی نه ؟! من اون رو نکشتم اگر میتونی یک هفته بهم وقت بده و به پلیس چیزی نگو بهت ثابت میکنم که قاتل نیستم
@اما خانم کیم
+گفتم خواهش میکنم آقای بیون
@فقط هشت روز (هفته هفت روزه ولی این مثال اتفاق کرد)
+ممنونم (لبخند)
طبقه بیست و چهار پیاده شدیم اون کاراگاه رفت پیش هیونجین
رفتم و با سهام دار ها حرف زدم
+آقای جئون شما سهام دار اصلی شرکت ما هستید و بقیه شرکت ها دنبال این هستند که شما رو سهام دار خودشون کنن ولی چه بهتر که سهام دار شرکت کلوین باشید هومم؟!
&بله شما راست میگید خانم کیم
+خب پس خوبه ازتون یه خواهشی دارم این هست که امضای آقای پارک یعنی امضای من پس آنقدر ایشون رو اذیت نکنید
پرش زمانی به بعد از جلسه
همه سهام دار ها رفته بودند
+آقای جئون بیاید اینجا
&ا.ت بچه خر نکن اینجا که دیگه نگو جئون
+کوکی جونم تو خر هستی نیازی به خر کردن نیست (به دل نگیرید ها (لبخند مسخره ))
&دختره ابلح
ویو ا.ت
کوک رو به شام خونه نامجون دعوت کردم
تو ماشین کلی با هم حرف زدیم و از اتفاق های جدیدی که برام افتاده بود گفتم
کوک دو سال میشد که پاریس زندگی میکرد و بعضی موقع ها میآمد اینجا
رسیدیم به جلو در خونه کلید انداختم که دیدم کلیدم در رو باز نمیکنه هرچی در زدم هم نامجون در رو باز نمیکرد.
که ...
بنظرتون قاتل لیا کیه ؟! توی کامنت ها بگید و اگر دلیل هم داشتید بگید ❤️
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON
۱۵.۴k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.