وقتی قاتل زنش شدی

وقتی قاتل زنش شدی ...
پارت هفدهم
ویو نامجون
&خب خانم جانگ لیا به دست خانم کیم ا.ت کشته شدند
_برو بیرون
&آقای کیم
_بیرونن
اون کاراگاه رفت بیرون رفتم رو مبل نشستم ا.ت ا.ت لیا کشته باشه امکان ندارد اون حتی نتونست یه ظرف بده هوفف
ویو ا.ت
حرف های اون کاراگاه رو شنیدم رفتم پایین
+نامجون
_جا...یعنی بله
+من گشنمه
_الان برات غذا درست میکنم
+نه من می‌خوام برم تا شرکت انگار سهام دار ها حرف جیمین رو قبول نمیکنن از راه برگشت پیتزا میخرم
_باشه برو فقط مواظب خودت باش
+باشه (لبخند)
رفتم حاظر شدم اصلا چه بهانه خوبی آوردم راهی شرکت شدم میخواستم یه دور دوربین های شرکت رو چک کنم و از طرفی اون منشی زنی که ساعت ها رو اوکی می‌کنه اون روز نگران بود
رسیدم شرکت بی توجه به بقیه رفتم پیش هیونجین
+هیونجینا
&هومم +منشی جیمین کجاست ؟!
&اون زنیکه نچسب آها اونجا نشسته
+ممنون &ولی ا.ت چیکارش داری؟! +وایستا حالا
رفتم پیش منشی جیمین
+چقدر پول گرفتی ؟!
@آه خانم کیم من ماهی ...
+من با حقوقت کاری ندارم منشی جانگ
فکر نکن اونقدر احمق باشم که نفهمم بعد از من یکی رفته تو اتاقم
@خانم...
+دوربین ها رو می‌خوام چک کنم
دوربین ها رو نشون داد اما هیچ چیزی نبود
+این فیلم ها رو بریز تو این فلش
@اما خانم نمیتونم آقای پارک دعوا می‌کنه
+گفتم بریزز حرف من حرف آقای پارک هست (داد)
همین که داد زدم هم هیونجین اومد هم جیمین و سهام دار ها اومدن بیرون شت سهام دار ها اینجا چیکار میکنن
سهام دار :خانم کیم مشکلی پیش اومده ؟!
+خیر بفرمایید بیرون
سهام دار دوم: خانم کیم
+گفتم بیرونن (داد)
سهام دار ها رفتند و جیمین اومد جلو
.ت چیکار می‌کنی دیوونه ؟!
+به این منشی آشغالت میگی اون فیلم های دوربین رو بده
#خانم جانگ چرا فیلم ها رو نمی‌دی ؟!
@اخه آقای پارک
+اخراجی
@خانم کیم تروخدا من خرج خودم رو پس از کجا در بیارم ؟! خواهش میکنم
+از همون پولی که گرفتی تا مرگ کیم لیا رو گردن من بندازی
@خانم اشتباه میکنید من اصلا...
+بیروننن (داد خیلی زیاد )
منشی جیمین رفت بیرون با گریه فیلم ها رو ریختم و رفتم خونه
وقتی رسیدم دیدم نامجون داره فیلم میبینه
_عاا سلام
+سلام (عصبی)
_چته تو ؟! راستی پیتزا که قرار بود بخری کو ؟!
+آخخ ببخشید یادم رفت الان خودم یکچی درست میکنم
رفتم بالا تو اتاق لباسام رو عوض کردم
اومدم پایین داشتم غذا درست میکردم که آنقدر حواسم به امروز بود با چاقو کف دستم برید یه آخ بلندی کشیدم که نامجون اومد
_چیش... احمق چرا حواست نیست
+:/
نامجون دستم رو بامپیچی کرد و خودش ادامه غذا رو درست کرد منم رفتم تو اتاق داشتم فیلم دوربین ها رو نگاه میکردم
که ....
نظر یادت نره رفیق!

#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON
دیدگاه ها (۷۰)

وقتی قاتل زنش شدی...پارت هجدهم ویو ا.ت داشتم فیلم دوربین ها ...

وقتی قاتل زنش شدی...پارت نوزدهم ویو ا.ت +نامجون اگر منو راه ...

وقتی قاتل زنش شدی...پارت شونزدهم ویو ا.ت +حقیقت اینه که من ن...

وقتی قاتل زنش شدی...پارت پانزدهم ویو ا.تداخل آسانسور بودیم ک...

:تهیونگ: اون موضوع رو بسپار به من، من حلش می کنما/ت: خب ...

ویو ا،ت صبح از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم کارای لازم ...

: دختر خاله تهیونگ با صدای بلند خندید و گفت اینو از تو سطل ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط