وقتی قاتل زنش شدی...
وقتی قاتل زنش شدی...
وقتی چهاردهم
ویو نامجون
رو تخت دراز کشیده بودم که یکدفعه...
در باز شد و ا.ت اومد داخل
+نامجون ،نامجون
_چی شده ؟!
+سوسک
_چی ؟!
+نه منظورم این هست که تو اتاقم سوسکه
_خب
+خب؟! بیا بکشش
_حیوون آزاری بده
+چی میگی ؟! بیا دیگه
_نچ من و تو هیچ نسبتی با هم نداریم از اول هم قرار بود کارامون و زندگیمون جدا باشه
+حالا بعد از کشتن سوسک جدا باشه بده ؟!
_اره بده
+بیا دیگه
_خودت بکشش
+من میترسم
_به من چه
+میام میزنمت ها
_تهدید میکنی ؟!
+آره میدونی من چقدر جیمین رو اذیت کردم حالا میتونم تو رو هم اذیت بکنم
_بیا اذیت کن ببینم
+باشه
ا.ت اومد نزدیک نامجون شد که
_باشه ، باشه اومدم
نامجون اومد داخل اتاق و دنبال سوسکه میگشت ولی پیداش نکرد
+همش تقصیر توعهه
_برو بابا ...خب من برم بخوابم
+نه
_چرا ؟!
+همش تقصیر توعه که سوسک گم شد الان هم من میام تو اتاق تو می خوابم
_نه
+آره _نه +آره
_خدایا بیا
با نامجون رفتم تو اتاقش نامجون رو تخت خوابید
_ رو کاناپه بخواب
+نه خیر من دستم درد میکنه من رو تخت میخوابم
_انقدر پرو نباش
+خودتی چون تو باعث شدی سوسکه گم بشه
بعد از کلی بحث بالاخره رفتم خوابیدم رو تخت و کنار نامجون
ویو صبح ا.ت
از خواب بیدار شدم ولی هنوز چشمام بسته بود احساس کردم دارم خفه میشم چشمام باز کردم که دیدم نامجون بغلم کرده
+(جیغغ)
ویو نامجون
با جیغ یه نفر بیدار شدم که دیدم ا.ت رو بغل کردم
_ب،ببخشید
+عیب نداره بالاخره فکر کردی من لیا هستم و حق داری
_نه من لیا رو...
+راستی دکتر گفته بود بعد چهار روز میتونم بیام دستم رو باز کنه بریم ؟!
_بریم
+
با نامجون رفتیم بیمارستان تو آسانسور بودیم که ...
تا فردا بدرود 😎😁
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON
وقتی چهاردهم
ویو نامجون
رو تخت دراز کشیده بودم که یکدفعه...
در باز شد و ا.ت اومد داخل
+نامجون ،نامجون
_چی شده ؟!
+سوسک
_چی ؟!
+نه منظورم این هست که تو اتاقم سوسکه
_خب
+خب؟! بیا بکشش
_حیوون آزاری بده
+چی میگی ؟! بیا دیگه
_نچ من و تو هیچ نسبتی با هم نداریم از اول هم قرار بود کارامون و زندگیمون جدا باشه
+حالا بعد از کشتن سوسک جدا باشه بده ؟!
_اره بده
+بیا دیگه
_خودت بکشش
+من میترسم
_به من چه
+میام میزنمت ها
_تهدید میکنی ؟!
+آره میدونی من چقدر جیمین رو اذیت کردم حالا میتونم تو رو هم اذیت بکنم
_بیا اذیت کن ببینم
+باشه
ا.ت اومد نزدیک نامجون شد که
_باشه ، باشه اومدم
نامجون اومد داخل اتاق و دنبال سوسکه میگشت ولی پیداش نکرد
+همش تقصیر توعهه
_برو بابا ...خب من برم بخوابم
+نه
_چرا ؟!
+همش تقصیر توعه که سوسک گم شد الان هم من میام تو اتاق تو می خوابم
_نه
+آره _نه +آره
_خدایا بیا
با نامجون رفتم تو اتاقش نامجون رو تخت خوابید
_ رو کاناپه بخواب
+نه خیر من دستم درد میکنه من رو تخت میخوابم
_انقدر پرو نباش
+خودتی چون تو باعث شدی سوسکه گم بشه
بعد از کلی بحث بالاخره رفتم خوابیدم رو تخت و کنار نامجون
ویو صبح ا.ت
از خواب بیدار شدم ولی هنوز چشمام بسته بود احساس کردم دارم خفه میشم چشمام باز کردم که دیدم نامجون بغلم کرده
+(جیغغ)
ویو نامجون
با جیغ یه نفر بیدار شدم که دیدم ا.ت رو بغل کردم
_ب،ببخشید
+عیب نداره بالاخره فکر کردی من لیا هستم و حق داری
_نه من لیا رو...
+راستی دکتر گفته بود بعد چهار روز میتونم بیام دستم رو باز کنه بریم ؟!
_بریم
+
با نامجون رفتیم بیمارستان تو آسانسور بودیم که ...
تا فردا بدرود 😎😁
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON
۱۹.۵k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.