ازدواج اجباری~♡~پارت۵
ازدواج اجباری~♡~پارت۵
بابام ماشینو پارک کرد و خلاصه رفتیم تو هع پسره خودشیفته حتی نیومده استقبال ایشش
رفتیم تو که دیدم رو مبل نشسته واییی چقد خوشپیت تر شده پشمانمممم عهه رونا خودتو جمع کن از چی این ایکبیری خوشت اومده آخه
مردا اون ور بودن و ما زنا اینور
م.ت: وایی چقد پوستت صاف شده چی زدی
&خوب شده نه
م.ت: آره خیلی چیکار کردی؟
&کرم مخصوص خطوط صورت از برند بورنا گرفتم
م.ت:وایی چقد خوب منم باید بگیرم
واییی من اصلا زنا رو درک نمیکنم آخه چرا راجب اینجور چیزا حرف میزنن
رونا: خاله جون دست شویی کجاست
م.ت:طبقه بالا
رفتم دست شویی کارمو کردم(اهمم منتظری بگم چیکار کرد😂؟)جلو اینه داشتم دست میشستم
رونا:نگا نگا چه مجسمه هایی اینجا گزاشتم شمع چرا گزاشتن آخه مگه رستورانه🙄🤨 اومدم بیرون در رو بستم داشتم میرفتم پایین که از جلو ی در رد شدم که صدا ته رو شنیدم فوضولیم گل کرد فال گوش وایسادم ببینم چی میگه..
ته:باشه عشقم..منم همینطور دوستت دارم زندگیم مراقب خودت باش نفس بابای
اوه پس قضیه دخترهه آی آی
که یهو در رو باز کرد خوردم بهش افتاد زمین منم رفتم روش سرما اوردم بابا با دوتا چشم روبرو شدم
ته:فال گوش وایساده بودی
رونا:نخیرم داشتم رد میشدم
ته:ااااا منم خر باور کردم
از روش بلند شدم
رونا:اه اصلا شنیدم خوب شد..اون دختره کی بود هان؟ مامان بابات میدونن
ته:نوچ ت عم نباید بگی
رونا:چرا اونوقت
ته:چون من میگم
رونا میگم میگم خیلی خوبم میگم ....باشه عشقم منم همینطور دوستت دارم زندگیم مراقب خودت باش نفس بای(ادای ته رو در میارع)
ته:هیییی
رونا:ب...
خواستم چیزی بگم که مامانم ته صدامون کرد
م.ت:بچه ها بیان غذاااا
منم بدو رفتم پایین
راوی ویو:
همه سر سفره و داشتن غذا میخوردن
ته ویو:
اهههههه حالا چیکار کنم دختره چوب خشک حالت تهدیدی نگام میکنه منم با پا میزنم بش که چیزی نگه
رونا:زن عمو جون
م.ت:جانم دخترم
وای نکنه بگه
رونا:میگم...
م.ت:....
آه شیباللل دختره لعنتی
رونا:میشه نمک رو بدید بهم
م.ت:چرا نشه دخترم بیا
رونا:ممنونم
ایشش مار هفت خط که میگن اینه دختره چوب خشک اصلا کسی هس از این خوشش بیاد
رونا ویو:
بلاخره به هدفم رسیدم دارم میرم رو مخش عیجاان سرمو نزدیک گوش سهون کردم
(در گوشی حرف میزنن)
............
حمایت یادت نره بیب😚😚😚🍾🥲
بابام ماشینو پارک کرد و خلاصه رفتیم تو هع پسره خودشیفته حتی نیومده استقبال ایشش
رفتیم تو که دیدم رو مبل نشسته واییی چقد خوشپیت تر شده پشمانمممم عهه رونا خودتو جمع کن از چی این ایکبیری خوشت اومده آخه
مردا اون ور بودن و ما زنا اینور
م.ت: وایی چقد پوستت صاف شده چی زدی
&خوب شده نه
م.ت: آره خیلی چیکار کردی؟
&کرم مخصوص خطوط صورت از برند بورنا گرفتم
م.ت:وایی چقد خوب منم باید بگیرم
واییی من اصلا زنا رو درک نمیکنم آخه چرا راجب اینجور چیزا حرف میزنن
رونا: خاله جون دست شویی کجاست
م.ت:طبقه بالا
رفتم دست شویی کارمو کردم(اهمم منتظری بگم چیکار کرد😂؟)جلو اینه داشتم دست میشستم
رونا:نگا نگا چه مجسمه هایی اینجا گزاشتم شمع چرا گزاشتن آخه مگه رستورانه🙄🤨 اومدم بیرون در رو بستم داشتم میرفتم پایین که از جلو ی در رد شدم که صدا ته رو شنیدم فوضولیم گل کرد فال گوش وایسادم ببینم چی میگه..
ته:باشه عشقم..منم همینطور دوستت دارم زندگیم مراقب خودت باش نفس بابای
اوه پس قضیه دخترهه آی آی
که یهو در رو باز کرد خوردم بهش افتاد زمین منم رفتم روش سرما اوردم بابا با دوتا چشم روبرو شدم
ته:فال گوش وایساده بودی
رونا:نخیرم داشتم رد میشدم
ته:ااااا منم خر باور کردم
از روش بلند شدم
رونا:اه اصلا شنیدم خوب شد..اون دختره کی بود هان؟ مامان بابات میدونن
ته:نوچ ت عم نباید بگی
رونا:چرا اونوقت
ته:چون من میگم
رونا میگم میگم خیلی خوبم میگم ....باشه عشقم منم همینطور دوستت دارم زندگیم مراقب خودت باش نفس بای(ادای ته رو در میارع)
ته:هیییی
رونا:ب...
خواستم چیزی بگم که مامانم ته صدامون کرد
م.ت:بچه ها بیان غذاااا
منم بدو رفتم پایین
راوی ویو:
همه سر سفره و داشتن غذا میخوردن
ته ویو:
اهههههه حالا چیکار کنم دختره چوب خشک حالت تهدیدی نگام میکنه منم با پا میزنم بش که چیزی نگه
رونا:زن عمو جون
م.ت:جانم دخترم
وای نکنه بگه
رونا:میگم...
م.ت:....
آه شیباللل دختره لعنتی
رونا:میشه نمک رو بدید بهم
م.ت:چرا نشه دخترم بیا
رونا:ممنونم
ایشش مار هفت خط که میگن اینه دختره چوب خشک اصلا کسی هس از این خوشش بیاد
رونا ویو:
بلاخره به هدفم رسیدم دارم میرم رو مخش عیجاان سرمو نزدیک گوش سهون کردم
(در گوشی حرف میزنن)
............
حمایت یادت نره بیب😚😚😚🍾🥲
۵.۶k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.