ازدواج اجباری~♡~پارت۴
ازدواج اجباری~♡~پارت۴
ته:سلاااااااام
م.ت:سلاممم شیر پسرم
همو بغل کردم و جدا شدن
ب.ت:سلام پسر عزیزم
همو بغل کردن و جدا شدن
م.ت:پسرم چقد لاغر شدی
ته:کجا لاغر شدم مامان
ب.ت:نه پسر من به این خوشتیپی
بادیگارد بابای ته:قربان گوشیتون زنگ میخوره
ب.ت:الو .......بله..الان میام خداحافظ من باید برم کار دارم فعلا
مامان ته و ته :خدانگهدار
ته:من برم دوش بگیرم خیلی خستم
م.ت:باشه پسرم...راستی امشب مهمون داریم آماده باش
ته:کی میخواد بیاد؟
م.ت:آقای مین
ته:آقای مین
م.ن:اره
ته:اوک
رفتم بالا تو اتاقم
ته:هه باید با اون دختره احمق روبرو شم من از دانشگاه رفتم آلمان که هی اینو نبینم بعد امشب باید تحملش کنم واییی خدا
رفتم دوش گرفتم و خوابیدم ساعت ۷ بیدار شدم لباسم رو عوض کردم و رفتم پایین
م.ت:وای پسرم چقد خوشتیپ شدیااا
ته:مرسی مامانم ت هم خوشگل شدیا
بعد دستشو بوسیدم
م.ت:ای خدا از دست تو/خنده
زینگگگ زینگگگ
م.ت:عا عا اومدن ....بیا پسرم بریم استقبالشون
ته:مامان من اینجا میشینم حال ندارم
م.ت:زشته بابا د بیا
ته:مامانن
م.ت:هوففف هر کاری میخوای بکن
بعد رفت منم نشستم رو مبل
ته:بیخیال ته ی شبه تحمل کن/کلافه
که خانواده مین اومدن داخل چشمم به رونا افتاد چقد خوشگل شده بود
ب.ت:به به خوش اومدید
(ب.ر یعنی بابای رونا)
ب.ر:ممنون شریک
(دست دادن)
م.ت:وایییی دخترم رونا چقد خوشگل شدی
رونا:ممنون خاله جون
ته: سلام عمو خوش اومدید
ب.ر: ممنون پسرم..ت هم خیلی خوشپیت شدی قصد ازدواج نداری؟
ته:فعلا نه
م.ت:ای بابا بشینید حرف بزنید سر پا زشته ..گولای برامون قهوه بیار
(گولای خدمتکاره)
گ: چشم خانم
راوی ویو:
خانما ی طرف بودن آقایون اونطرف بودن و داشتن تعریف میکردن و قهوه میخوردن
رونا ویو:
توی ماشین بودیم داشتیم میرفتیم خونه آقای کیم وایی باید اون پسره رو مخ رو تحمل کنم هوفف به اعصابت مسلط باش روناا
که صدای پیام اومد گوشیم رو در اوردم که دیدم یجی پیام داده
(احساس کردم اسم رونا و یونا خیلی شبیه یونا رو کردم یجی یعنی الان یجی همون یوناعه توجه کنید یجی ایتزی نیست!!)
_صفحه چت___
یجی: فردا لیسا(یکی از دوستاشون) از آلمان برمیگرده فردا شب پارتی داره میای؟
رونا:نمیدونم شااید
یجی:وا بیا دیگه حال میده
رونا:باشه حالا اگه حسم گرفت میام
یجی:ایییی ت هم با این حست
رونا:همینه که هس
یجی:بچه پرووو
رونا:من برم هانی
یجی:برو اونی بای
رونا:هییی من هم سنتماااا
یجی:حالا هرچییی
رونا:بای
_پایان صفحه چت
دیگ شرط نداریم ولی...حمایت فراموش نشه بیب🤗😚🍾
ته:سلاااااااام
م.ت:سلاممم شیر پسرم
همو بغل کردم و جدا شدن
ب.ت:سلام پسر عزیزم
همو بغل کردن و جدا شدن
م.ت:پسرم چقد لاغر شدی
ته:کجا لاغر شدم مامان
ب.ت:نه پسر من به این خوشتیپی
بادیگارد بابای ته:قربان گوشیتون زنگ میخوره
ب.ت:الو .......بله..الان میام خداحافظ من باید برم کار دارم فعلا
مامان ته و ته :خدانگهدار
ته:من برم دوش بگیرم خیلی خستم
م.ت:باشه پسرم...راستی امشب مهمون داریم آماده باش
ته:کی میخواد بیاد؟
م.ت:آقای مین
ته:آقای مین
م.ن:اره
ته:اوک
رفتم بالا تو اتاقم
ته:هه باید با اون دختره احمق روبرو شم من از دانشگاه رفتم آلمان که هی اینو نبینم بعد امشب باید تحملش کنم واییی خدا
رفتم دوش گرفتم و خوابیدم ساعت ۷ بیدار شدم لباسم رو عوض کردم و رفتم پایین
م.ت:وای پسرم چقد خوشتیپ شدیااا
ته:مرسی مامانم ت هم خوشگل شدیا
بعد دستشو بوسیدم
م.ت:ای خدا از دست تو/خنده
زینگگگ زینگگگ
م.ت:عا عا اومدن ....بیا پسرم بریم استقبالشون
ته:مامان من اینجا میشینم حال ندارم
م.ت:زشته بابا د بیا
ته:مامانن
م.ت:هوففف هر کاری میخوای بکن
بعد رفت منم نشستم رو مبل
ته:بیخیال ته ی شبه تحمل کن/کلافه
که خانواده مین اومدن داخل چشمم به رونا افتاد چقد خوشگل شده بود
ب.ت:به به خوش اومدید
(ب.ر یعنی بابای رونا)
ب.ر:ممنون شریک
(دست دادن)
م.ت:وایییی دخترم رونا چقد خوشگل شدی
رونا:ممنون خاله جون
ته: سلام عمو خوش اومدید
ب.ر: ممنون پسرم..ت هم خیلی خوشپیت شدی قصد ازدواج نداری؟
ته:فعلا نه
م.ت:ای بابا بشینید حرف بزنید سر پا زشته ..گولای برامون قهوه بیار
(گولای خدمتکاره)
گ: چشم خانم
راوی ویو:
خانما ی طرف بودن آقایون اونطرف بودن و داشتن تعریف میکردن و قهوه میخوردن
رونا ویو:
توی ماشین بودیم داشتیم میرفتیم خونه آقای کیم وایی باید اون پسره رو مخ رو تحمل کنم هوفف به اعصابت مسلط باش روناا
که صدای پیام اومد گوشیم رو در اوردم که دیدم یجی پیام داده
(احساس کردم اسم رونا و یونا خیلی شبیه یونا رو کردم یجی یعنی الان یجی همون یوناعه توجه کنید یجی ایتزی نیست!!)
_صفحه چت___
یجی: فردا لیسا(یکی از دوستاشون) از آلمان برمیگرده فردا شب پارتی داره میای؟
رونا:نمیدونم شااید
یجی:وا بیا دیگه حال میده
رونا:باشه حالا اگه حسم گرفت میام
یجی:ایییی ت هم با این حست
رونا:همینه که هس
یجی:بچه پرووو
رونا:من برم هانی
یجی:برو اونی بای
رونا:هییی من هم سنتماااا
یجی:حالا هرچییی
رونا:بای
_پایان صفحه چت
دیگ شرط نداریم ولی...حمایت فراموش نشه بیب🤗😚🍾
۴.۵k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.