p26
p26
ات. عاممم.... خب من... بعد از آغوش تو جای دیگه ای دارم؟(کیوت)
کوک. من...
لونا. عنترررر پس من اینجا چغندر بودم؟؟(عصبی)
ات. اونی قشنگم(کیوت)
لونا. هوففف... ات فقط یه جا تنها گیرت بیارم بعد بزنم چلاقت کنم..
ات. باشن حالا برو ریدی به صحنه رومانتیکمون
لونا. برین خونه تون انجام بدین نه تو حیاط تیمارستان
کوک. چشم خانم دکتر
کوک ات رو براید استایل بغل کردو برد بیرون تیمارستان...
کوک. عاممم... چیزه..
ات. چیشد؟
کوک. میخواستم مثل سریالا برت دارم بندازم تو ماشین که یادم افتاد ماشینم اینجا نیست...
ات.(خنده بلند)
کوک. عههه نخند الان زنگ میزنم به اون جکسون آشغال میاد دنبالمون...
منو گذاشت زمینو گوشیشو از جیبش در آورد..
ات. یه احظه یه لحظه
کوک. چیزی شده؟
ات. گوشی؟!!!
کوک. اها ماله مشاور اولیس که مرد... چقدر نازک نارنجی بود
ات. کم کم دارم پشیمون میشم برای مرخص کردنت جناب جئون
کوک. من روانیم دیگه نمیدونستی؟
ات. لابد میخوای بگی روانی توعم دیگه(خنده)
کوک. یااا از کجا فهمیدی؟!
ات. کم سریال ندیدم که عجیجم
کوک.(خنده)
کوک شماره جکسون رو گرفت...
گوک. الو؟
جکسون. جانم داداش خوبی؟ بهت غذا میدن؟ تونستی ات رو فراموش کنی؟
کوک. ات رو نه ولی تورو اره... زر نزن ماشین بفرست برام...
جکسون. مرخص شدیییی؟؟؟
کوک. اره
جکسون. خودم میام دنبالت
کوک. لازم نکرده... نمیخوام قیافه بزغاله ای تو ببینم
جکسون. فک کنم اونجا رو تاثیر گذاشته...
کوک. یه جا مخصوص آدمایی مثل توعه دقیقا...
گوشیو قطع کردو به من نگا کرد
کوک. دلم میخواد برات بستنی بگیرم ولی متاسفانه کارت و پول همرام نیست
ات. من دارم بیا بریم بگیریم
کوک. یااا کجا دیدی زن برای شوهرش بستنی بگیره؟
ات. شـ شوهر؟
کوک.بیب ما طلاق نگرفتیم
ات. ا اها... ولش کن کی بستنی میخواد اصلا
بعد چند دقیقه یه ماشین جلومون وایستاد ماشین کوک بود..
راننده. ارباب خودتون میرونید؟
کوک. تو پیداشو تاکسی بگیر بیا من میخوام تنها باشم با ات
راننده. خانم؟(تعجب)
ات. عا سلام
کوک. بسه دیگه گمشو
راننده. چشم ارباب
راننده پیاده شدو منو کوک سوار شدیم..تو کل راه کوک دستمو گرفته بود روی پاهاش گذاشته بود...
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
ات. عاممم.... خب من... بعد از آغوش تو جای دیگه ای دارم؟(کیوت)
کوک. من...
لونا. عنترررر پس من اینجا چغندر بودم؟؟(عصبی)
ات. اونی قشنگم(کیوت)
لونا. هوففف... ات فقط یه جا تنها گیرت بیارم بعد بزنم چلاقت کنم..
ات. باشن حالا برو ریدی به صحنه رومانتیکمون
لونا. برین خونه تون انجام بدین نه تو حیاط تیمارستان
کوک. چشم خانم دکتر
کوک ات رو براید استایل بغل کردو برد بیرون تیمارستان...
کوک. عاممم... چیزه..
ات. چیشد؟
کوک. میخواستم مثل سریالا برت دارم بندازم تو ماشین که یادم افتاد ماشینم اینجا نیست...
ات.(خنده بلند)
کوک. عههه نخند الان زنگ میزنم به اون جکسون آشغال میاد دنبالمون...
منو گذاشت زمینو گوشیشو از جیبش در آورد..
ات. یه احظه یه لحظه
کوک. چیزی شده؟
ات. گوشی؟!!!
کوک. اها ماله مشاور اولیس که مرد... چقدر نازک نارنجی بود
ات. کم کم دارم پشیمون میشم برای مرخص کردنت جناب جئون
کوک. من روانیم دیگه نمیدونستی؟
ات. لابد میخوای بگی روانی توعم دیگه(خنده)
کوک. یااا از کجا فهمیدی؟!
ات. کم سریال ندیدم که عجیجم
کوک.(خنده)
کوک شماره جکسون رو گرفت...
گوک. الو؟
جکسون. جانم داداش خوبی؟ بهت غذا میدن؟ تونستی ات رو فراموش کنی؟
کوک. ات رو نه ولی تورو اره... زر نزن ماشین بفرست برام...
جکسون. مرخص شدیییی؟؟؟
کوک. اره
جکسون. خودم میام دنبالت
کوک. لازم نکرده... نمیخوام قیافه بزغاله ای تو ببینم
جکسون. فک کنم اونجا رو تاثیر گذاشته...
کوک. یه جا مخصوص آدمایی مثل توعه دقیقا...
گوشیو قطع کردو به من نگا کرد
کوک. دلم میخواد برات بستنی بگیرم ولی متاسفانه کارت و پول همرام نیست
ات. من دارم بیا بریم بگیریم
کوک. یااا کجا دیدی زن برای شوهرش بستنی بگیره؟
ات. شـ شوهر؟
کوک.بیب ما طلاق نگرفتیم
ات. ا اها... ولش کن کی بستنی میخواد اصلا
بعد چند دقیقه یه ماشین جلومون وایستاد ماشین کوک بود..
راننده. ارباب خودتون میرونید؟
کوک. تو پیداشو تاکسی بگیر بیا من میخوام تنها باشم با ات
راننده. خانم؟(تعجب)
ات. عا سلام
کوک. بسه دیگه گمشو
راننده. چشم ارباب
راننده پیاده شدو منو کوک سوار شدیم..تو کل راه کوک دستمو گرفته بود روی پاهاش گذاشته بود...
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
۵.۰k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.