فردا
فردا
*رفتم دیدن ات
*هوی
خوبی
"گوشه سلول بودم داشتم با کرومی بازی میکردم
*خوشحال شدم دیدمش
"سری رفتم سمتش
داشتم یجور رفتار میکردم که انگار هیچی نشده
*اروم باش نخوری تو نرده ها
"شنااام
*انقد سعی نکن یجور رفتار کنی چیزی نشده
" مگه چیشده
ولش تن اجن
میشه
منو بیاری بیرون
*مگه کصخلم
رفتم
"بغضی شدم
برام غذا اوزدن
هیچی نخوردم
وقتی دیدم کسی نیست
سعی کردم با همون تیغی که داشتم
قفلو باز کنم
تیغو کج کردم
به زور
کردم تو قفل
داشت عمل میکرد تا جایی
قفل باز شد
سری بساطو جم کردم
یکم موندم
تا ابا از اسیاب بیوفته برم
وقتی دیدم خبری نیست
سری در رفتم
*ات دیدم که دار در میر
دیدمش
ولی
ولی هیچی نگفتک و هیچ کاری نکردم
نمیدونم چزا
ولی هیچی نگفتم و گذاشتم بره
" رفتم
ولی بدجایی گیر کردم
که دیدم نگهبانا سمتم اسلحه گرفتن
*سری رفتم جلوی ات
٪قرباااان
*خفه شیددد
بهش نزدیک نمیششششید
"چشام درشت شد
*فرار کنن
فراررررر کننننننن
" م..
*فرار کنننننننننننن
"سری رفتم
*نمیدونم چرا این کارو کردم
ولی
هوووف
*شما نگهبانا هم همین الان برین سر کارتون
رئیستون منممممم
"رفتم همون خراب شده
*دیدم نگهبانا خفه نمیشن
فرار کردم
میدونستم کجا میر
رفتم همونجا
*اتتت
اتتتتتت
بیا بریییم
اینجا امن نیست
" چی کجا تو خوبی
*بیا بریم
"جک کجاس
*بیا بریم میبینیش
" رفنم
*بردمش خونم
"جکو دیدم
سری رفتم سمتش
نازش کردم
" این اینجا چیکار میکنه
*بهش فک نکن
من کار دارم
قرار برم
بای
رفتم پاسگاه
و یک بار یادمه گفته بودن که میتونی با استفات بخاطر اینکه این همه کار کردی کسیو ازاد کنی
من استفا دادم..:)
و اتو نجات
نمیدونم چرا این همه کار براش میکنم نمیدونم
دوبار رفتم
"چیشد گرفتنت چیشد من برم
*بشین ازادی
رفتم تو اتاق
" ینی چییی
بیا بگو بینم
*رفتم دیدن ات
*هوی
خوبی
"گوشه سلول بودم داشتم با کرومی بازی میکردم
*خوشحال شدم دیدمش
"سری رفتم سمتش
داشتم یجور رفتار میکردم که انگار هیچی نشده
*اروم باش نخوری تو نرده ها
"شنااام
*انقد سعی نکن یجور رفتار کنی چیزی نشده
" مگه چیشده
ولش تن اجن
میشه
منو بیاری بیرون
*مگه کصخلم
رفتم
"بغضی شدم
برام غذا اوزدن
هیچی نخوردم
وقتی دیدم کسی نیست
سعی کردم با همون تیغی که داشتم
قفلو باز کنم
تیغو کج کردم
به زور
کردم تو قفل
داشت عمل میکرد تا جایی
قفل باز شد
سری بساطو جم کردم
یکم موندم
تا ابا از اسیاب بیوفته برم
وقتی دیدم خبری نیست
سری در رفتم
*ات دیدم که دار در میر
دیدمش
ولی
ولی هیچی نگفتک و هیچ کاری نکردم
نمیدونم چزا
ولی هیچی نگفتم و گذاشتم بره
" رفتم
ولی بدجایی گیر کردم
که دیدم نگهبانا سمتم اسلحه گرفتن
*سری رفتم جلوی ات
٪قرباااان
*خفه شیددد
بهش نزدیک نمیششششید
"چشام درشت شد
*فرار کنن
فراررررر کننننننن
" م..
*فرار کنننننننننننن
"سری رفتم
*نمیدونم چرا این کارو کردم
ولی
هوووف
*شما نگهبانا هم همین الان برین سر کارتون
رئیستون منممممم
"رفتم همون خراب شده
*دیدم نگهبانا خفه نمیشن
فرار کردم
میدونستم کجا میر
رفتم همونجا
*اتتت
اتتتتتت
بیا بریییم
اینجا امن نیست
" چی کجا تو خوبی
*بیا بریم
"جک کجاس
*بیا بریم میبینیش
" رفنم
*بردمش خونم
"جکو دیدم
سری رفتم سمتش
نازش کردم
" این اینجا چیکار میکنه
*بهش فک نکن
من کار دارم
قرار برم
بای
رفتم پاسگاه
و یک بار یادمه گفته بودن که میتونی با استفات بخاطر اینکه این همه کار کردی کسیو ازاد کنی
من استفا دادم..:)
و اتو نجات
نمیدونم چرا این همه کار براش میکنم نمیدونم
دوبار رفتم
"چیشد گرفتنت چیشد من برم
*بشین ازادی
رفتم تو اتاق
" ینی چییی
بیا بگو بینم
۷.۱k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.