𝐖𝐫𝐨𝐧𝐠 {اشتباه}
𝐖𝐫𝐨𝐧𝐠 {اشتباه}
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝐥𝐚𝐬𝐭
خانم جئون: نگو این حرف رو ..... تو فقط زود خوب شو مگرنه پسرم از دستم میره
جانگ کوک: باشه باشه مامان کافیه
خانم جئون: نمی دونی چی کار که نمی کرد
ات با خنده و عشق به جانگ کوک نگاه کرد که چجوری هانول رو توی بغلش گرفته و باهاش میخنده
بعد از رفتن مامان و بابای جانگ کوک و با کلی اسرار هانول الان ما دو تا تنها بودیم........
جانگ کوک روی مبل کنار تخت نشسته بود و داشت با گوشیش ور می رفت و منم خودم رو زده بودم به خواب ........
جانگ کوک: الو جانگ هو........ نکشش اون کار خودمه فقط شکنجه ..... باشه ..... فعلا
[ جانگ کوک بزرگترین و قشنگ تریم اشتباه منه ...... من عاشق همین جانگ کوک شدم همین که عاشقانه هم کارش و هم خانواده اش رو دوست داره ..... پس دیگه نمیخوام از شغلی که دوسش و احساس مسئولیت میکنه جداش کنم .....]
پایان:)
اگه بد بود شرمنده😔
مرسی از حمایتهاتون🥰
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝐥𝐚𝐬𝐭
خانم جئون: نگو این حرف رو ..... تو فقط زود خوب شو مگرنه پسرم از دستم میره
جانگ کوک: باشه باشه مامان کافیه
خانم جئون: نمی دونی چی کار که نمی کرد
ات با خنده و عشق به جانگ کوک نگاه کرد که چجوری هانول رو توی بغلش گرفته و باهاش میخنده
بعد از رفتن مامان و بابای جانگ کوک و با کلی اسرار هانول الان ما دو تا تنها بودیم........
جانگ کوک روی مبل کنار تخت نشسته بود و داشت با گوشیش ور می رفت و منم خودم رو زده بودم به خواب ........
جانگ کوک: الو جانگ هو........ نکشش اون کار خودمه فقط شکنجه ..... باشه ..... فعلا
[ جانگ کوک بزرگترین و قشنگ تریم اشتباه منه ...... من عاشق همین جانگ کوک شدم همین که عاشقانه هم کارش و هم خانواده اش رو دوست داره ..... پس دیگه نمیخوام از شغلی که دوسش و احساس مسئولیت میکنه جداش کنم .....]
پایان:)
اگه بد بود شرمنده😔
مرسی از حمایتهاتون🥰
۱۶.۱k
۱۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.