عشق مدرسه ای
#عشق_مدرسه_ای
پارت ۷
صبح که بیدار شدم دیدم کوک نیست نگرانش شدم رفتم پایین دیدم داره صبحونه آماده میکنه منم رفتمو از پشت بغلش کردم برگشت و سرمو بوسید منم لپام سرخ شد
پرش به بعد صبحونه
کوک: ا.ت میخوام یه چیزی بهت بگم و... ولی قول بده قول بده که ترکم نکنی و نترسی باشه؟
ا.ت: بگو
کوک: قول بده
ا.ت: قول میدم
کوک: اممم.. میدونی ا.ت خب من یه مافیام
ا.ت: چیییی مافیا؟!!!!
ا.ت: تا پنج مین خشکش زده بود ترسیدم ولم کنه که دبدم پاشدو
ا.ت: هورااااااااا کوک من حتی بیشتر از قبلم دوست دارممممممم
کوک: واقعا؟
ا.ت: معلومه
کوک: پس من امروز باید برم باند شاید دیر برگردم فسقلی(کیوت)
ا.ت: باشه خرگوشم
☆ویو ا.ت
کوک رفت
الان ساعت پنجه منم حصلم سر رفته بود یه فکری به سرم زد
«مکالمه جنی و ا.ت»
ا.ت: الو جنی سلام
جنی: سلام خوبی؟
ا.ت: خوبم میگم میای بریم بار
جنی: کوک کارت نداره
ا.ت: تا دیر وقت خونه نیست
جنی: اممم اوکی ساعت 7 میام دنبالت
ا.ت: باشه بای
جنی: بای
قط کردیم رفتم یکم روی تخت تا با گوشیم بازی کنم که نفهمیدم کی خوابم برد بیدار که شدم دیدم ساعت شیشه
سریع پاشدم یه حموم 10 مینی رفتمو آرایش غلیظ کردم یه لباس خیلی بازم پوشیدم
رفتم پایین دیدم جنی اومده رفتمو سوار شدم
پرش به بار
رسیدیم رفتیم نشستیمو ویسکی سفارش دادیم میخواستم زیاد مست نکنم ولی از دستم در رفت اما جنی خیلی کم مست کرد
☆ویو جنی
ا.ت: خیلی مست شده بود رفته بود بین پسرا و گرم گرفته بود
دیدم کوک داره زنگ میزه
«مکالمه کوک و جنی»
کوک: الو جنیییی ا.ت پیش تو عه؟
جنی: آره ولی خب چیزه ما تو باریم
کوک: چییی بار؟ الان خیلی مسته؟
جنی: بیش از حد
کوک: لوکیشن بفرس اومدم
جنی: اوکی
☆ویو کوک
بابیشترین سرعت رانندگی میکردم که رسیدم
رفتم تو دیدم ا.ت: داره با یه پسر میرقصه و ل.. ب میرن و پسر داره با س... ینه های ا.ت بازی میکنه عصبانی شدم رفتم از هم جداشون کردم پسررو انقدر زدم که دستمم خونی شد
ا.ت رو پرت کردم تو ماشین تارسیدیم انقدر مست بود نمیتونست راه بره بغلش کردمو پرتش کردم رومبل که چند مین بعد به خودش اومدو فهمید چه غلطی کرده
ادامه دارد
پارت ۷
صبح که بیدار شدم دیدم کوک نیست نگرانش شدم رفتم پایین دیدم داره صبحونه آماده میکنه منم رفتمو از پشت بغلش کردم برگشت و سرمو بوسید منم لپام سرخ شد
پرش به بعد صبحونه
کوک: ا.ت میخوام یه چیزی بهت بگم و... ولی قول بده قول بده که ترکم نکنی و نترسی باشه؟
ا.ت: بگو
کوک: قول بده
ا.ت: قول میدم
کوک: اممم.. میدونی ا.ت خب من یه مافیام
ا.ت: چیییی مافیا؟!!!!
ا.ت: تا پنج مین خشکش زده بود ترسیدم ولم کنه که دبدم پاشدو
ا.ت: هورااااااااا کوک من حتی بیشتر از قبلم دوست دارممممممم
کوک: واقعا؟
ا.ت: معلومه
کوک: پس من امروز باید برم باند شاید دیر برگردم فسقلی(کیوت)
ا.ت: باشه خرگوشم
☆ویو ا.ت
کوک رفت
الان ساعت پنجه منم حصلم سر رفته بود یه فکری به سرم زد
«مکالمه جنی و ا.ت»
ا.ت: الو جنی سلام
جنی: سلام خوبی؟
ا.ت: خوبم میگم میای بریم بار
جنی: کوک کارت نداره
ا.ت: تا دیر وقت خونه نیست
جنی: اممم اوکی ساعت 7 میام دنبالت
ا.ت: باشه بای
جنی: بای
قط کردیم رفتم یکم روی تخت تا با گوشیم بازی کنم که نفهمیدم کی خوابم برد بیدار که شدم دیدم ساعت شیشه
سریع پاشدم یه حموم 10 مینی رفتمو آرایش غلیظ کردم یه لباس خیلی بازم پوشیدم
رفتم پایین دیدم جنی اومده رفتمو سوار شدم
پرش به بار
رسیدیم رفتیم نشستیمو ویسکی سفارش دادیم میخواستم زیاد مست نکنم ولی از دستم در رفت اما جنی خیلی کم مست کرد
☆ویو جنی
ا.ت: خیلی مست شده بود رفته بود بین پسرا و گرم گرفته بود
دیدم کوک داره زنگ میزه
«مکالمه کوک و جنی»
کوک: الو جنیییی ا.ت پیش تو عه؟
جنی: آره ولی خب چیزه ما تو باریم
کوک: چییی بار؟ الان خیلی مسته؟
جنی: بیش از حد
کوک: لوکیشن بفرس اومدم
جنی: اوکی
☆ویو کوک
بابیشترین سرعت رانندگی میکردم که رسیدم
رفتم تو دیدم ا.ت: داره با یه پسر میرقصه و ل.. ب میرن و پسر داره با س... ینه های ا.ت بازی میکنه عصبانی شدم رفتم از هم جداشون کردم پسررو انقدر زدم که دستمم خونی شد
ا.ت رو پرت کردم تو ماشین تارسیدیم انقدر مست بود نمیتونست راه بره بغلش کردمو پرتش کردم رومبل که چند مین بعد به خودش اومدو فهمید چه غلطی کرده
ادامه دارد
۳.۲k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.