🖤فیک زندانی پارت 16🖤
پارت ۱۶ فیک زندانی👇👇👇
یهو جیمین زد کنار ،
جیمین: گفتم خفه شو(با تمام عصبانیت)
ا.ت:منم گفتم ولم کن(با حرص)
جیمین یه قدم دیگه نزدیک شد و گفت:
جیمین:اگر خفه نشی مجبور میشم یه جور دیگه خفت کنم😡
ا.ت:بذار برم لعنتی برای چی منو گرفتی آخه؟!
جیمین:نوچ فقط به خودم مربوطه
ا.ت:اگر بذاری برم هر چی بخوای بهت میدم
جیمین:هر چی بخوام؟؟
ا.ت:آره هر چیزی که خواستی.
جیمین:اممم...... به نظرم معامله ی خوبیه(قیافه ی متفکرانه) 🤔
ا.ت:خب چی میخوای؟
جیمین:پس هر چی گفتم مطمعن باشیم بهم میدی؟
ا.ت:آره
جیمین:پس من الان خودتو میخوام.
ا.ت:چیییییییی؟!؟
جیمین:همین که شنیدی!
ا.ت میخواست حرف بزنه که جیمین بوسیدش و انقدر محکم مک میزد که ا.ت نمیتونست کاری کنه چون دستاش بسته بود به دستگیره ی بالای پنجره ی ماشین.
ا.ت فقط میتونست تکون بخوره و همکاری نکنه چون نمیخواست دست خورده بشه.
و میدونست چون جیمین مسته فردا از کارش پشیمون میشه پس جیمین رو با پاهاش هل داد و داد زد:
ا.ت:چه غلطی داری میکنی مرتیکه ی روانی؟!؟(با داد)
جیمین:من که بهت گفتم خودتو میخوام پس تو هم باید بدی بهم
از الان تو مال منی کوچکترین کاری که من خوشم نیاد بزرگترین تنبیه دنیا رو داره پس حواستو جمع کن
ا.ت:دهنتو ببند عوضی هیچ میفهمی چی میگی؟!
جیمین:من آره ولی فکر کنم تو نمیفهمی داری چه گوهی میخوری چون دو دقیقه پیش بهت گفتم کوچکترین کار خطا بزرگترین مجازات رو داره.
ا.ت:میگم آقای پارک تو ماشینتون آب دارین بدین بهم بخورم؟
(دوستان میدونم ذهنتون رو منحرف کردم😂😂😂)
جیمین:چه آبی؟
ا.ت:وااااااااااااااا....... خب آب خوردن مگه آب دیگه ای هم داریم؟
جیمین:خب بله ولی من تا جایی که میدونم دو نوع آب داریم که هر دو خوردنی هستن(منحرف نشید دوزتان😁😂)
جیمین رفت از صندوق پشت ماشین آب بیاره
ا.ت:از این فرصت استفاده کرد و یه سنجاق از توی جیبش در آره و شروع کرد به باز کردن قفل دستبندش
جیمین یکم کارش طول کشید دید که چرخ جلویی ماشین پنچر شده و اونم از اینکه ا.ت دستش قفله راحت بود اما
همین که کمی از کار بیشتر جلو نرفته بود دید در ماشین باز شد و ا.ت شروع به فرار کردن کردن
ا.ت:فکر نکنم دیگه ببینمتون آقای پارک(بلند و رسا)
جیمین:دختره ی خیره سر بالاخره که مال منی تو کجا میخوای فرار کنی؟
ا.ت:با این حرفش وایساد و گفن:من هیچوقت مال تو نمیشم.
جیمین:دیدم ا.ت حواسش پرته پس سریع دوییدم سمتش و بازم گرفتمش.
خب عرضم به حضورتان خماری درد بدی است😁😂😉🤣
شرطا برای پارت بعد:
22 تا لایک ❤
37 تا کامنت📨📱
یهو جیمین زد کنار ،
جیمین: گفتم خفه شو(با تمام عصبانیت)
ا.ت:منم گفتم ولم کن(با حرص)
جیمین یه قدم دیگه نزدیک شد و گفت:
جیمین:اگر خفه نشی مجبور میشم یه جور دیگه خفت کنم😡
ا.ت:بذار برم لعنتی برای چی منو گرفتی آخه؟!
جیمین:نوچ فقط به خودم مربوطه
ا.ت:اگر بذاری برم هر چی بخوای بهت میدم
جیمین:هر چی بخوام؟؟
ا.ت:آره هر چیزی که خواستی.
جیمین:اممم...... به نظرم معامله ی خوبیه(قیافه ی متفکرانه) 🤔
ا.ت:خب چی میخوای؟
جیمین:پس هر چی گفتم مطمعن باشیم بهم میدی؟
ا.ت:آره
جیمین:پس من الان خودتو میخوام.
ا.ت:چیییییییی؟!؟
جیمین:همین که شنیدی!
ا.ت میخواست حرف بزنه که جیمین بوسیدش و انقدر محکم مک میزد که ا.ت نمیتونست کاری کنه چون دستاش بسته بود به دستگیره ی بالای پنجره ی ماشین.
ا.ت فقط میتونست تکون بخوره و همکاری نکنه چون نمیخواست دست خورده بشه.
و میدونست چون جیمین مسته فردا از کارش پشیمون میشه پس جیمین رو با پاهاش هل داد و داد زد:
ا.ت:چه غلطی داری میکنی مرتیکه ی روانی؟!؟(با داد)
جیمین:من که بهت گفتم خودتو میخوام پس تو هم باید بدی بهم
از الان تو مال منی کوچکترین کاری که من خوشم نیاد بزرگترین تنبیه دنیا رو داره پس حواستو جمع کن
ا.ت:دهنتو ببند عوضی هیچ میفهمی چی میگی؟!
جیمین:من آره ولی فکر کنم تو نمیفهمی داری چه گوهی میخوری چون دو دقیقه پیش بهت گفتم کوچکترین کار خطا بزرگترین مجازات رو داره.
ا.ت:میگم آقای پارک تو ماشینتون آب دارین بدین بهم بخورم؟
(دوستان میدونم ذهنتون رو منحرف کردم😂😂😂)
جیمین:چه آبی؟
ا.ت:وااااااااااااااا....... خب آب خوردن مگه آب دیگه ای هم داریم؟
جیمین:خب بله ولی من تا جایی که میدونم دو نوع آب داریم که هر دو خوردنی هستن(منحرف نشید دوزتان😁😂)
جیمین رفت از صندوق پشت ماشین آب بیاره
ا.ت:از این فرصت استفاده کرد و یه سنجاق از توی جیبش در آره و شروع کرد به باز کردن قفل دستبندش
جیمین یکم کارش طول کشید دید که چرخ جلویی ماشین پنچر شده و اونم از اینکه ا.ت دستش قفله راحت بود اما
همین که کمی از کار بیشتر جلو نرفته بود دید در ماشین باز شد و ا.ت شروع به فرار کردن کردن
ا.ت:فکر نکنم دیگه ببینمتون آقای پارک(بلند و رسا)
جیمین:دختره ی خیره سر بالاخره که مال منی تو کجا میخوای فرار کنی؟
ا.ت:با این حرفش وایساد و گفن:من هیچوقت مال تو نمیشم.
جیمین:دیدم ا.ت حواسش پرته پس سریع دوییدم سمتش و بازم گرفتمش.
خب عرضم به حضورتان خماری درد بدی است😁😂😉🤣
شرطا برای پارت بعد:
22 تا لایک ❤
37 تا کامنت📨📱
۱۳.۱k
۲۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.