pt

pt 40

سرنوشت★


ویو کوک☆
گوشیم زنگ خورد اون عوضی بود(سوجون)
@سلام رفیق
+دقیقا با چه رویی زنگ زدی مرتیکه؟
@هوی هوی یواش
+چیکار داری؟
@میخواستم امشب ببینمت میخوام درباره ی موضوع یونا باهم حرف بزنیم
+چه موضوعی؟
@خودت میفهمی
+برات لوکیشن میفرستم فعلا..

ویو یونا♡

_اوه سوجون اومدی.. داشتی با کی حرف میزدی؟
@هیچی دوستم بود
_اها
@راستی یونا امشب حاضر شو باهم بریم گردش
_خوبهه...ساعت چند؟
@حدود هفت و هشت
_اوکی ، فقط کجا میخوایم بریم؟
@این یه رازه
_ از دست تووو مگه بچه ای

ساعت هفت*

_سوجون من آماده ام بریم؟
@بریمم

بعد رسیدن به اون‌مکان*
_عزیزم مطمئنی اینجاست اخه اینجا بیشتر شبیه مکانای فیلم ترسناک میمونه همه ساختمونا خرابن بعدشم اینجا چی واسه گردش داره
@وایسا خودت میبینی باید بریم داخل اون ساختمون
_ ولی اونکه خرابست
@فقط بیا

ادامه دارد...
دیدگاه ها (۰)

pt 41سرنوشت★رفتیم تو یهو قیافه جونگکوکو دیدم_جونگکوک تو اینج...

pt 42سرنوشت★_پس تو.. همون تک پسر خانواده لی ای !!!_تو با من ...

pt 39سرنوشت★@حالت خوبه ؟_ارهه@مطمئن؟_اوهوم بریم دیگه هوا سرد...

pt 38سرنوشت★از خواب بلند شدم رفتم پایین دیدم تو یخچال هیچی ب...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟖عشق مافیا چند روز بعد ویو یونا میدونم دارم به جونگ کوک...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط