• Wild rose cabaret •
• Wild rose cabaret •
#part77
#paniz
تا شب کمی بیرون گشتم و دور زدم
وقتی حالم اوکی شد رفتم خونه ، لباسام رو عوض کردم و نشستم جلو تیوی
فیلمی موردعلاقه خودم و رضا رو انتخاب کردم تا تیتراژ اش شروع بشه
بلند شدم و برای خودم پاپ کرون درست کردن و همونطور مشغول خوندن شدم
*
*
*
*
اونقدری خوندم که کارم تموم شد و با پاپکرن نشستم جلو تیوی، فیلم هم طنز بود هم درام و عاشقی
با دیدن بعضی از قسمت هاش یاد خودمون میافتادم و بیشتر لبخند میزدم بعد مدتها از ته دل خوشحال بودم
دستی به شکمم کشیدم و مشغول نوازش کردن شدن این مدت این حرکت رو انجام میدادم
حس میکردم تکون میخورن و کمی بعد لگد میزدن
اخرای فیلم بود که لگدی به قسمت پایین شکمم خوردن دستم رو گذاشتم همون قسمت
_قربون شما دوتا بشم من ، خوشحالین فندوقای من ، داریم میریم پیشه بابایی میریم پیشه خاله عمه حتی مامانجون فرانک.....اخخ که نمیدونین چقدر دلم بر کلک هاش تنگ شده
با حرف زدن با بچهام کمی وقت گذروندم ، نیمه های شب خوابم برد .....
چند روز بعد
تقه ای به در خورد که متعجب بلند شدم آروم قدم برداشتم سمت در رفتم کی بود این وقت ظهر
درو باز کردم که با عسل و محمد روبرو شدم عسل جیغی از سر ذوق کشید و پرید بغلم
محمد: ای عسل مواظب باش آروم وضعیت اش رو نمیدونی
ازم جدا شد با تعجب درو بستم و اومدن تو
_مگه واسه ساعت ۵ پرواز نداشتین
عسل: چرا به محمد گفتم که نگه بهت سوپرایز بشی بعدشم ما فردا قرار بریم دوباره استانبول پس بهتر بود زودتر بیاییم
_چه خوب شب میریم بیرون واسه شام
محمد: نیومده برنامه ریزی کردین وایسین ببینم
_شما ساکت بیایین اتاقتون یکم استراحت کنین مفصل باید حرف بزنیم
عسل: آره عزیزم من خیلی خستم ...توام بشین راهو بلدیم
خنده ای کردم که با هم رفت سمت اتاقشون ، وارد آشپزخونه شدم گوشیم رو از میز برداشتم و
زنگ زدم تا غذا سفارش بدم واسه چند ساعت بعد
میخواستم غذاهایی که سفارش میدم گرم و تازه باشن
گوشی رو گذاشتم سر جاش و از یخچال بطری آبمیوه رو برداشتم و تو لیوان ریختم و خوردم
بطری رو برگردوندم سر جاش و بهم ریختگی های هال رو جمع کردم
پلیور بلند ضخیمم رو پوشیدم تا سردم نشه ....
#panleo
#mehrashad
#ardiya
#پانلئو
#محراشاد
#اردیا
#part77
#paniz
تا شب کمی بیرون گشتم و دور زدم
وقتی حالم اوکی شد رفتم خونه ، لباسام رو عوض کردم و نشستم جلو تیوی
فیلمی موردعلاقه خودم و رضا رو انتخاب کردم تا تیتراژ اش شروع بشه
بلند شدم و برای خودم پاپ کرون درست کردن و همونطور مشغول خوندن شدم
*
*
*
*
اونقدری خوندم که کارم تموم شد و با پاپکرن نشستم جلو تیوی، فیلم هم طنز بود هم درام و عاشقی
با دیدن بعضی از قسمت هاش یاد خودمون میافتادم و بیشتر لبخند میزدم بعد مدتها از ته دل خوشحال بودم
دستی به شکمم کشیدم و مشغول نوازش کردن شدن این مدت این حرکت رو انجام میدادم
حس میکردم تکون میخورن و کمی بعد لگد میزدن
اخرای فیلم بود که لگدی به قسمت پایین شکمم خوردن دستم رو گذاشتم همون قسمت
_قربون شما دوتا بشم من ، خوشحالین فندوقای من ، داریم میریم پیشه بابایی میریم پیشه خاله عمه حتی مامانجون فرانک.....اخخ که نمیدونین چقدر دلم بر کلک هاش تنگ شده
با حرف زدن با بچهام کمی وقت گذروندم ، نیمه های شب خوابم برد .....
چند روز بعد
تقه ای به در خورد که متعجب بلند شدم آروم قدم برداشتم سمت در رفتم کی بود این وقت ظهر
درو باز کردم که با عسل و محمد روبرو شدم عسل جیغی از سر ذوق کشید و پرید بغلم
محمد: ای عسل مواظب باش آروم وضعیت اش رو نمیدونی
ازم جدا شد با تعجب درو بستم و اومدن تو
_مگه واسه ساعت ۵ پرواز نداشتین
عسل: چرا به محمد گفتم که نگه بهت سوپرایز بشی بعدشم ما فردا قرار بریم دوباره استانبول پس بهتر بود زودتر بیاییم
_چه خوب شب میریم بیرون واسه شام
محمد: نیومده برنامه ریزی کردین وایسین ببینم
_شما ساکت بیایین اتاقتون یکم استراحت کنین مفصل باید حرف بزنیم
عسل: آره عزیزم من خیلی خستم ...توام بشین راهو بلدیم
خنده ای کردم که با هم رفت سمت اتاقشون ، وارد آشپزخونه شدم گوشیم رو از میز برداشتم و
زنگ زدم تا غذا سفارش بدم واسه چند ساعت بعد
میخواستم غذاهایی که سفارش میدم گرم و تازه باشن
گوشی رو گذاشتم سر جاش و از یخچال بطری آبمیوه رو برداشتم و تو لیوان ریختم و خوردم
بطری رو برگردوندم سر جاش و بهم ریختگی های هال رو جمع کردم
پلیور بلند ضخیمم رو پوشیدم تا سردم نشه ....
#panleo
#mehrashad
#ardiya
#پانلئو
#محراشاد
#اردیا
۶.۲k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.