ارباب سالار🌸🔗
#اربابسالار🌸🔗
#پارت4
با آرنج چنان کوبوندم تو کتف رویا که از درد آخ بلندی گفت و با تشر بهش توپیدم:
+کی به تو گفت اسم منو بگی ها؟!
از درد صورتش جمع شده بود و با اعصبانیت گفت:
-با کی لج میکنی تو احمق، اگه مارو میکشتن چی؟!
یه اسم بود دیگه حالا چیشد مگه؟!
محکم کوبوندم تو پیشونیمو گفتم:
+اسکلی؟! اگه میخواست اسممو بفهمه بعدا بیاد سراغم چی؟!
رویا با ترس آب دهنشو قورت داد و گفت:
-وای راست میگی الان چیکار کنیم؟! وای عجب غلطی کردما....
برای اینکه بیشتر سر به سرش بزارم و سرگرم شم گفتم:
+دیگه کاری نمیشه کرد، دیگه اسممو میدونه ممکنه هر لحظه یه جا خفنم کنه و...
انگشت شصتمو مثل چاقو رو گردنم کشیدم و ادامه دادم:
+بکشتم!!
رویا از ترس صورتش شد گچ دیوار و زمزمه کرد:
-باید به پدر مادرامون بگیم...
تک خنده ای کردم و محکم زدم تو سرش و گفتم:
+داشتم اسکلت میکردم بابا، به اینا نمیخورد قاتل باشن، نترس!!
چپ چپ نگاهم کرد و گفت:
-کی قراره آدم شی تو؟!
لبخند ژکوندی زدم و با عشوه گفتم:
+عزیزم من فرشته ام، آدم نیستم که....
چندش نگاهم کرد و گفت:
-اره کاملا درسته فرشته ای ولی فرشته ی عزرائیل...
#پارت4
با آرنج چنان کوبوندم تو کتف رویا که از درد آخ بلندی گفت و با تشر بهش توپیدم:
+کی به تو گفت اسم منو بگی ها؟!
از درد صورتش جمع شده بود و با اعصبانیت گفت:
-با کی لج میکنی تو احمق، اگه مارو میکشتن چی؟!
یه اسم بود دیگه حالا چیشد مگه؟!
محکم کوبوندم تو پیشونیمو گفتم:
+اسکلی؟! اگه میخواست اسممو بفهمه بعدا بیاد سراغم چی؟!
رویا با ترس آب دهنشو قورت داد و گفت:
-وای راست میگی الان چیکار کنیم؟! وای عجب غلطی کردما....
برای اینکه بیشتر سر به سرش بزارم و سرگرم شم گفتم:
+دیگه کاری نمیشه کرد، دیگه اسممو میدونه ممکنه هر لحظه یه جا خفنم کنه و...
انگشت شصتمو مثل چاقو رو گردنم کشیدم و ادامه دادم:
+بکشتم!!
رویا از ترس صورتش شد گچ دیوار و زمزمه کرد:
-باید به پدر مادرامون بگیم...
تک خنده ای کردم و محکم زدم تو سرش و گفتم:
+داشتم اسکلت میکردم بابا، به اینا نمیخورد قاتل باشن، نترس!!
چپ چپ نگاهم کرد و گفت:
-کی قراره آدم شی تو؟!
لبخند ژکوندی زدم و با عشوه گفتم:
+عزیزم من فرشته ام، آدم نیستم که....
چندش نگاهم کرد و گفت:
-اره کاملا درسته فرشته ای ولی فرشته ی عزرائیل...
۱.۳k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.