P

P'3
که یکی از دشمنای تهیونگ وارد کارخونه شد. نفسا بند اومده بود.

ا.ت این فرصت استفاده کرد و جانگ می رو از نگهبانا گرفت و کنار تهیونگ‌وایساد

تهیونگ فریاد زد«ا.ت خطرناکه

ا.ت جواب داد«مهم نیست

دشمن تهیونگ گفت«چه عجب بهترین مافیای جهان نقطه ضعف داره

تهیونگ گفت«میکشمت

و اصلحه رو به سمت دشمن تهیونگ گرفت اما قبل از اینکه بتونی شلیک کنه

دشمنش زودتر شلیک کرد.

همه خشکشون زده بود صورت ا.ت و تهیونگ پر از خون بود

ا.ت دعا میکرد که خودش تیر خورده باشه

و تهیونگ دعا میکرد که خودش تیر خورده باشه اما...

هیچ کدوم از اونا تیر نخورده بودن


جانگ می نفساش ضعیف بود

تهیونگ بدون توجه به کسی دشمنشو کشت و با گلوله تیکه تیکه کرد


اما چه فایده کوچولوش تو بغلش مامانش جون داده بود

ا.ت سکوت کرده بود تهیونگ به جنازه ها زل زده بود...همه جا سکوت بود

جانگ می نه به دست تهیونگ رسید نه ا.ت این دختر متعلق به ستاره ها بود

تهیونگ آروم گفت«اسمش چی بود چند سالش بود

ا.ت جواب داد« اسمش جانگ می به معنای گل سرخ بود....امروز میرفت ۵ سال

خواست ادامه بده که بغضش ترکید و گریه کرد...


«پایان»
دیدگاه ها (۱)

P'1 به دیوار تکیه داده بودو به بینا زل زده بود که جلوش نشسته...

P'2همه دنبالش میدودیدن و صداش میزدن اما واینساد که اسکوترش ا...

P'2تهیونگ برگشت.سخت بود اما نزدیک ا.ت شد ا.ت منتظر یه فریاد ...

P'1ا.ت با بچه ی پنچ ساله ی تو بغلش میدوید و به پشت سر نگاه ن...

شوهر دو روزه. پارت۷۷

شوهر دو روزه پارت۵۸

بازگشت عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط